در سرزمین ناله ها فریاد را گم کرده ایم
آن سوی این ویرانه ها آباد را گم کرده ایم
ما وارثان کوروش و یعقوب لیثیم و کنون
در شوکران حاکمان شهداد را گم کرده ایم
گرگ است در تندیس میش افتاده در زنجیر خویش
تصویر آدم زاده از شیاد را گم کرده ایم
زنجیر در زنجیر شد دیوانه در تدبیر شد
پروازهای بی صدا در باد را گم کرده ایم
قهر است جای مهر در تدبیر نامردان نهان
از تیر آبان زادگان خرداد را گم کرده ایم
سر تا به پا خشم و جنون یوسف نما چنگیز گون
در کبر خود آئینه و ایراد را گم کرده ایم
خوابند در زهد و ریا فرزند های نا خلف
در دست نادر پنجه ی پولاد را گم کرده ایم
هرزند این نامردمان از ریشه باید کندشان
برچیدن خار و خس از بنیاد را گم کرده ایم
دیگر نمی آید سخن دیگر نمی گیرد زبان
در مشی مان اندیشه ی آزاد را گم کرده ایم
یا رب در این ماتم سرا پس منجی موعود کو
شاید که شرط اصلی میعاد را گم کرده ایم
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5