ای کاش اشک دست مرا رو نکرده بود
یا اینکه دل به بودن تو خو نکرده بود
ای کاش آنقَدَر به رخ ات زل نمی زدم
یا چلچراغ چشم تو سو سو نکرده بود
تقصیر من نبود ، نشد .....اتفاق بود
قلبم که دست چشم مرا بو نکرده بود
آخر کسی شبیه تو انقدر مهربان
تا آن زمان به چهرهٔ من رو نکرده بود
هی با نگاه قلب مرا پس نمی زدو
هی پیش با اشارهٔ ابرو نکرده بود
(در حیرتم که چشم چه موجود جالبیست
جادوگریست زبده ولی رو نکرده بود
کاری که چشم و چشمک آهو به شیر کرد
چنگال شیر با تن آهو نکرده بود )
دست تو هم نبود ولی کاش قلب من
در خانقاه پلک تو یا هو نکرده بود
قطعا خدا نخواست تو باشی وگرنه هیچ -
کس لای درز نقشه ما مو نکرده بود
دیگر کسی به قمری ما ...آه ...بگذریم
ای کاش پشت پنجره کو کو نکرده بود
لعنت به چشم خیس من و جوهر قلم
کاش از شروع قافیه را او نکرده بود
#منصور_یال_وردی
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 8
حمیدرضا عبدلی 28 خرداد 1395 23:35
با درود جناب یال وردی بسیار عالی سروده اید موفق باشید
منصور یال وردی 30 خرداد 1395 12:47
درود بر شما جناب عبدلی عزیز
ممنون از حسن نظرتون
حسن کریمی 28 خرداد 1395 23:38
همچنان غزلی دلنشین و جذاب از شما خواندم ولذت بردم درود بر قلم توانایتان
منصور یال وردی 30 خرداد 1395 12:48
سپاسگزارم جناب کریمی عزیز
نظرتون باعث دلگرمی بسیار است
ایمان کاظمی (متخلص به ایمان) 30 خرداد 1395 00:49
درودتان باد
بسیار عالییییی و مسلط
واقعا لذت بردم دوست عزیز
اشارهی شما به ضرب المثلها بسیار زیبا و بدون نقص بود. فکر کنم به دو ضرب المثل اشاره کرده بودید.
منصور یال وردی 30 خرداد 1395 12:50
ممنونم ایمان عزیز . لطف داری
مانا باشی
طارق خراسانی 30 خرداد 1395 16:18
سلام منصور جان
بدون هبچ شک و شبهه ای شما از زمره خداوتدگاران غزل ایران هستید.
به به
دیوانه ی این غزل شدم
نو و به روز.و چفدر زیبا
شما خاندان الشعرایید
هر چه از این اثر بی نظیرتان بگویم کم گفته ام
عالی ست
در پناه خدا شاد زی............................
منصور یال وردی 30 خرداد 1395 16:44
درود بر جناب خراسانی عزیز
واقعا منو شرمنده کردید قربان .
ممنونم از این همه لطف شما