لبخند بزن شاید ، یک لحظه مردد شد
شاید نفسی برگشت، از کوچه ی ما رد شد
شاید قفست این بار با خنده ی تو خندید
یک رخصت دیگر تا پرواز مجدد شد
لبخند بزن!! دریا ، از صخره نمی ترسد
طغیان کن و جاری شو ، صد بغض اگر سد شد
صد بغض اگر داری لبخند بزن ، آری
لبخند ژکوند اصلا با بغض زبانزد شد
لبخند بزن با اشک مردم که نمی فهمند
شاید که همین لبخند گل کرد و سر آمد شد
یک عمر نخندیدی دنیا به تو می خندید
آنچیز که باید نه ، هرچیز نباید شد
صدبار نشد هرچند ، لبخند بزن لبخند
با خنده تمنا کن ، این مرتبه شاید شد
منصور یال وردی
تعداد آرا : 0 | مجموع امتیاز : 0 از 5
نظر 5
ابوالحسن انصاری (الف. رها) 29 شهریور 1395 15:31
درود برشما
حمیدرضا عبدلی 30 شهریور 1395 21:35
با سلام استاد عزیز بسیار عالی
محمد جوکار 31 شهریور 1395 00:13
صد بغض اگر داری لبخند بزن ، آری
لبخند ژکوند اصلا با بغض زبانزد شد
درود و آفرینت باد جناب یال وردی عزیز
رقص قلمت ماندگار
موسی عباسی مقدم 31 شهریور 1395 09:23
درود بزرگوار زیبا بود
اله یار خادمیان 31 شهریور 1395 10:49
سلام و درود بر شما بسرایی زنده شاداب تا همیشه
اما این مصرع برایم گنگ و نا مفهوم بود
لبخند ژکوند اصلا با بغض زبانزد شد