#چهارپاره_عاشقانه
#حنظله_ربانی
خنده ات قند ، مثل طنز عبید
گریه ات ، شور شروه ی فایز
غرق شیرینی اند لب هایت
چون غزل های سعدی و حافظ
بیتی از بیدل است یا صائب
اوج نازک خیالی و رندی است
خال پیشانی تو می گوید
ابروان تو سبکشان هندی است
دم آغوش تو کماکان گرم
مثل دیوان شمس مولاناست
مژه های بلند و کوتاهت
نوتر از شعر حضرت نیماست
دست و پایت چهار مصرع ناب...
رو کن آن بهترین رباعی را
شعر خیام من ! برقص و بکوب
بزن آن ضربه ی نهایی را
پشت دریای آبی چشمت
آرمانشهر سبز سهراب است
موی تو مثل شاهنامه چقدر
داستانش بلند و جذّاب است !
ید بیضایی ات که ظاهر شد
صبح از بام آبرو افتاد
دلم از دیدن سپید تنت
یاد آثار شاملو افتاد
پری خوب من ! پذیرا باش
که لبم شاعری هنرمند است
سمت شهر لب تو می آید
جامی ام راهی سمرقند است
غم به قلبم هجوم آورده
دست من را بگیر و حامی باش
با همین خمسه –پنج انگشتت-
بهترین نیروی نظامی باش
« از سیاهی چرا هراسیدن »
تا نگاهت فروغ راه من است ؟
بنشان بر لبانت آری را
« آری آغاز دوست داشتن است »
با من ِ "سایه" تا به کی تن تو
قصد دارد بی اعتنا باشد
تن تو میهن من است ، نخواه
دستم از میهنم جدا باشد
با تو هر شب کنار می آیم
تا تو هر شب کنار من باشی
یار دلخواه شهر آغوشم
می شود شهریار من باشی ؟
خواندن تو چقدر می چسید !
بی جهت نیست بهترین منی
تو خودت یک تنه ، به تنهایی
ادبیات سرزمین منی
حنظله ربانی
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 3 از 5
نظر 6
امیر عاجلو 02 دی 1399 10:23
درود بر شما
حنظله ربانی 04 دی 1399 09:41
کاویان هایل مقدم 02 دی 1399 12:34
اجر بزرگی نزد پروردگار دارید که از بیشتر شعرای وطن یاد کردید
دستمریزاد
حنظله ربانی 04 دی 1399 09:41
محمد مولوی 15 اردیبهشت 1400 01:24
حنظله ربانی 19 تیر 1400 04:10