عجب شراب آور
.
پیاله ی من و یارم عجب شراب آور
دو قصه می زند از آن ز دل خطاب آور
بگو دلیل من و تو ز عشق مستأصل
ولی من و سکناتم نشد عتاب آور
خلیل بتکده از بت عجب فضایل داشت
که بزم ساقی و محفل نشد عقاب آور
هنوز بر دل من رسم عاشقی خوش بود
ولی نبود تو یارم ز عشق خواب آور
ستوده ام ز دو معنی شبی ز حسرت ماه
منی که از تو سرودم لبی،کتاب آور
به حسن جمله ز عشقت که در منی باقی است
بگفت ساقی عشرت کجاست تاب آور
ولی به خنده سرودم که عشق مستغنی است
همین که از من و می می دمد شراب آور
.
سیده مریم جعفری
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 1
جواد مهدی پور 10 اردیبهشت 1396 17:38
درود بر شما بانو جعفری گرانقدر
زیبا سرودید
زنده باشید به مهر