3 Stars

بر این ضماد تشنگی/ببارید از نهان،امکان.../مبهوت دلموش/بیر خاق خون/سپیده از تب خونین/الفت/سنگ

ارسال شده در تاریخ : 01 بهمن 1396 | شماره ثبت : H945878

بر این ضماد تشنگی
بر این ضماد تشنگی،تو جرعه ای ز آب گوی
به وقت چاره در سحر ،ز طهر آفتاب گوی
مگر میان چه می شود ز آتش دروغ ها
گلایه را به وقت شب،نهایت از سراب گوی
تو ای زشسته تیغ ها،کمر ز این ستیغ ها
به بزم دل زحادثه شهادت از شراب گوی
به فخر می نگاریش ز شربتی گلو زخون
همین ضحاک فتنه گر، خبر زدل خراب گوی
رفیق می کشد ولی گریز می نگاردش
تو از سر سعادتی همای دل حساب گوی
بخفت گل ز بستری هجای دل ز آرزو
تو در میان جان زاو همیشه از شباب گوی
سیده مریم جعفری
..........................................................................
ببارید از نهان،امکان...
چه سبکی شد ز میخانه از این افسون و افسانه
غزل،شعر و بهارستان گه از شیدا گه از خانه
چه شوری دارد این محفل که دایم می دهد مستی
قوافی ،صحبت رندان ،نهادندش به میخانه
گه از خورشید می پوید گه از مهتاب افسونگر
کدامین لحظه بر تنها نویسد قلب مستانه
ببارید از نهان،امکان،ز دیوان،مست و دیوانه
که بر خوانند قابل نیست این خط از لب و چانه
ز هر فعلی ستودم من مضامین را ز شعری نو
فزودم خامه بر دستان ز اوراق غزلخانه
رهیده است این تب پیدا میان شعرهای من
بگو از گفت دل شیرین ز چهری بر نهانخانه
سیده مریم جعفری
..................................................................................
مبهوت دل خاموش
اینجا شهیدان را به نام عشق بوییدن!
فردا ز میدان از جسارت، فخر جوییدن!
یک سَر شده دست تمام لحظه ها بر خون
آیا به مانند خدا، هرگز تو، پوییدن؟
کی می شوی بر خانه تا صاحب نمایانی؟
صاحب،نمایان، از چه رو کردی نکوهیدن!
حرف من آن دم می شود مبهوت دل خاموش
چون رخت بر بندم جهان را عزم کوچیدن
................................................................................
بیرق خون
از بیرق خون، مشق کردم، بر زمانه
از دست عباس شهیدی جاودانه
حرف غرور انگیز دارد یک نجابت
باید بشویم دست ها را از دوخانه
یک حسرتی بر خاک و خون می غلتد اما
فریاد من، طوفان دل، شد صادقانه
مشک عمو هر چند پیدا شد،ندیدی
از دست او گشتم سزاوار خزانه
از غیرت او می نویسم،مرد یا زن
باید بداند قیمت اصحاب خانه
هرگز به دریا دل مزن تا ننگری خون
خون می شود، رویای ایمان بر زمانه
.............................................................................
سپیده از تب خونین
من از لباس بهاران، سپید می پوشم
میان ز کنگره ،رختی امید می پوشم
نه سرخ جامه ی پیران، نه زرد تک رنگی
که از فروغ دو چشمش چو شید می پوشم
ستاره، بخت فروزان، غزل، نگارستان
من از بهاریه، سبزی، سعید می پوشم
بخوان زلیلی و شیرین، قصیده ها یک یک
من از سرود سپهری، شهید می نوشم
چنان که ساغر تنها به تشنگی مِی، برد
من از صراحی جشنی، فرید می پوشم
مکن نظاره که طبعم، خروش می دارد
چنان که از تن گلگون، سپید می پوشم
سیده مریم جعفری
........................................................................
الفت
الف لطف و دلم الفت پذیر است
ز هر قصه، نشان،شعرم اثیر است
ز انس بندگان بندی بیاراست
که از الفت دل بنده دلیر است
الف را بر سر قامت، قیامت
به هر جا یک نشان، قوت ،کبیر است
به باب عاشقان شاید نرفتی
ولی عشق از دل دانا عبیر است
به حق ار آسمان باران بیفشاند
بخوان باران ز لطفش بی نظیر است
سیده مریم جعفری
..............................................................
سنگ و رنگ
به لؤلؤ گفت مرجان از دلِ تنگ
که رابینی ز محنت در تب و جنگ
بگفتش دل ستاندن،دست شستن
ز اوصاف دو قلبی ساده یک رنگ
بگفت آیا که مرجان ساده سنگی است؟
بگفتش سنگ باید تا چنین رنگ
نشانِ لولوء و مرجان همین نیست
قناعت گشت از دل سنگ خوش رنگ
اگر سنگی ز یکرنگی بشد خاک
بسوزان! خاک این سنگ از دلِ تنگ!
سیده مریم جعفری
..............................................................
شعر حضور
تو شعر حضوری
که برسم سروده
غزل شد ز اسمی
که نصم سروده
تو بر خط و عاشق
مرا صُم سروده
چه بسیار عشقی
که درسم سروده
نه از شعر تو ماه!
ز رقصم سروده

سیده مریم جعفری
.............................................................
کماکان و کماکان و کماکان

به خرّمگاه خورشیدی شتابان
ز گردون من رسیدم از تو تابان
تو بودی مه! نمایان و نمایان
غزل خواندم ز شعری بر تو آسان
کماکان و کماکان و کماکان
زدم محراب بر عشقی، غزلخوان
تو شعرت ،آرزو پرورده دارد

سیده مریم جعفری

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 0 | مجموع امتیاز : 0 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 159 نفر 204 بار خواندند
دادا بیلوردی (04 /11/ 1396)   | سیده مریم جعفری (12 /11/ 1396)   |

رای برای این شعر
دادا بیلوردی (04 /11/ 1396)  
تعداد آرا :1


نظر 1

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا