آنکس که درنده خوست پنهان نشود
آنکس که تو را ندیده انسان نشود
در مکتب تو هزار و یک آیین است
این خلق تو از جفا پشیمان نشود
....
افکار بشر ز کهنگی بو کرده
مغز همه با خرافه ها خو کرده
کودک کشی و دریدن و سوزاندن
صدها هنر چنین بشر رو کرده
...
دنیای تو ای نگار من آشوب است
سهم خرد و عواملش سرکوب است
من منتظرم که نامه ای بفرستی...
در آن بنویس که حال و روزت خوب است
...
بیا ای مهربان بخشندگی کن
دو ساعت در جهانت بندگی کن
اگر ماندی به آیین خدایی
تو حق داری بگویی زندگی کن
...
تعداد آرا : 0 | مجموع امتیاز : 0 از 5
نظر 2
ابوالحسن انصاری (الف. رها) 23 بهمن 1398 00:52
درود ها حضرت دوست
بسیار زیبا و دلنشین سروده اید
پاینده باشید
محمد خسروی فرد 23 بهمن 1398 10:13
سلام و عرض ادب و احترام استاد والامقام جناب انصاری عزیز
بی نهایت سپاسگزارم
امید که همواره پیروز و خرسند باشید