هیچ بارانی رد پاهایت را
از کوچه های دلم نشسته و
من قاشق قاشق حسرت می خورم
در خاطره های با تو بودنم
من ابری ترین آسمان دنیا و
شکست خورده ترین لشکر عاشقی ام
به جای خالیت نگاه نمی کنم
مبادا که جنون بگیرد
این آشفته دلِ مجنونی ام
کویر دلم از تشنگی لب میزند و
بارانی از بوسه می طلبد
من،
زخمی ترین قلب یک زنم...
زیبا آصفی(آمین) 20 تیر 94
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 11
علیرضا خسروی 19 آبان 1394 00:38
زیبا آصفی (آمین) 13 بهمن 1394 16:19
سپاسگزار خوانش و نگاه گرمتان هستم
مسعود احمدی 19 آبان 1394 01:36
من،
زخمی ترین قلب یک زنم...
درود بانو آصفی . فوق العاده زیبا بود این شعرتان
زیبا آصفی (آمین) 13 بهمن 1394 16:32
درود به شماگرامی
تشکر از نگاه پر مهرتان زیبا میخوانید
زهرا حسین زاده 19 آبان 1394 10:15
زیبا آصفی (آمین) 13 بهمن 1394 16:36
سپاسگزارم مهربانو
مهدی صادقی مود 19 آبان 1394 19:54
درود بر شما دوست عزیز
زیبا آصفی (آمین) 13 بهمن 1394 16:37
درود بر شما و نگاه پر مهرتان سپاسگزار لطفتان هستم
بهناز علیزاده 20 آبان 1394 11:39
درود بر شما بانو
زیبا آصفی (آمین) 13 بهمن 1394 16:38
درود مهربانو جان پاسگزار نگاه پر مهرتان هستم
زیبا آصفی (آمین) 13 بهمن 1394 16:18
سلام و درود جناب اقتداری گرامی در خصوصی برایم ارسال کرده بودید چرا قاشق قاشق نوشتم و چرا دریا دریا ننوشتم امروز بعد از مدت ها تونستم بیام تو سایت و دو بار هم بصورت خصوصی جواب رو برای شما و ایر دوستانی که لطف کرده بودند و در هصوصی نظراتی داشتند ارسال کردم اارسالی همه دوستان سند شد ولی بر ى,شما هر دو بار سند نمیشد لاجرم همینجا جواب شما عزیز رو یدم شاید برای,سایر دوستان هم سوال بوده
سلام و درود جناب اقتداری گرامی
قبل از هرچیز برای دیر جواب دادنم عذر خواهی میکنم نبودم و امروز به سایت اومدم
و اما جواب سوال شما بزرگوار
قاشق قاشق حسرت خوردن تداعی ذره ذره یواش یواش قطره قطره و کم کم را نشان میده و من میخواستم تداوم حسرت خوردن رو ذره ذره و مداوم نشان بدم در حالی که دریا دریا نشان دهنده یه دفعه و به تندی و سریع و زیاد ولی یکباره هست دریا میاد میشوره و یکباره میبره ولی قطره قطره تا بخواد تموم بشه طولا نى میشه و ادامه دار میشه در کل منظورم این بوده که ذره ذره حسرت میخورم و هنوز این حسرت خوردن به انتها و پایان نرسیده
امیدوارم تونسته باشم منظورم رو بخوبی رسونده باشم