نگاه کردم !
در آینه ات نگاه کردم
تشبیه رخت به ماه کردم
از شوق دلم ز سینه پر زد
وقتی که به تو نگاه کردم
سرتاسر یاس پیکرت را
با بوسه ی خود سیاه کردم
آیینه برابرت نهادم
کم کم به دل تو راه کردم
هر شب به غمت اسیر گشتم
در عشق مگر گناه کردم
تا نیست صفا و خلق در کس
با مردم بی پناه کردم
حالی ست مرا که بی تو دیگر
با شور غزل تباه کردم
در راز و نیاز عاشقانه
من عشق تو را گواه کردم
پیوسته تو را به خود ندیدم
در عشق تو اشتباه کردم
فریاد رسی نبود و یاری
از غم سرِ خود به چاه کردم
در عشق بود حرام نفرین
از درد فراقت آه کردم
شاعر : مجید شفق
تعداد آرا : 0 | مجموع امتیاز : 0 از 5