گل من خشکیده
کوزهگر کوزه اش از آب تهی ست
من به دنبال نمایی نیکو
باید اندیشه کنم
در زمینی که بر آن چشم به بارانی نیست
.
من قلم می خواهم
تا تراشیدن اندام خودم را پس از این پیشه کنم
بتراشم انسان
مست و بی باک و صمیمی و عمیق
.
بتراشم تنه ای مستقل از دست ترحمناک
هرکه را هست به سر ظن هنر
هرکه را هست به لب شعر شعور
هرکه را هست به دستانش تیغ
من قلم می خواهم
بتراشم کلماتی که شود فالی نیک
گرچه فنجانی نیست
#عباس_خورشیدی
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 5 از 5