آنقدر می ماندیم تا باد خیزشش را در چشم
ریزشش را در باد بادک هایمان نجوا کند
شکوه باد بادک ه ا در دور دست ترین مکانها نیز
_نزدیکترین نزدیکی مطلق بود
نمی دانستیم این حس های چند گانه
_کمر بر خیزش
_ شکوه
_ بسته اند
افسوسم را قورت می دهم
آنقدر می ماندیم تا باد خیزشش را در چشم
ریزشش را در باد بادک هایمان نجوا کند
تعداد آرا : 5 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 4
امیر عاجلو 17 امرداد 1399 13:31
درود بزرگوار ا
منصور آفرید 17 امرداد 1399 20:08
درود بر شما زیباست
رضا زمانیان قوژدی 17 امرداد 1399 22:24
درود بر شما استاد خلیلی عزیز
کلک زرینتان نویسا
چه تغبیر نابی...
افسوسم را قورت می دهم
کرم عرب عامری 18 امرداد 1399 10:26
آفرینها عزیز