3 Stars
پژمان خلیلی

وماهنوز می پیمودیم

ارسال شده در تاریخ : 08 فروردین 1399 | شماره ثبت : H948842

ابرها را می پیمودیم

گریز می زدیم بر شفق/

دستارشان، آمال هایمان را تدارک می دید،

_ و ما هنوز می گفتیم آمده ایم خودتان را ببینیم

و شُنوده اشان را، تعارف می انگآریدن! ☺️

و ما هنوز می پیمودیم.

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 5 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 150 نفر 241 بار خواندند
امیر عاجلو (08 /01/ 1399)   | پژمان خلیلی (08 /01/ 1399)   | خسرو فیضی (08 /01/ 1399)   | ابوالحسن انصاری (الف. رها) (08 /01/ 1399)   | محمد علی رضا پور (08 /01/ 1399)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (08 /01/ 1399)  پژمان خلیلی (08 /01/ 1399)  خسرو فیضی (08 /01/ 1399)  
تعداد آرا :3


نظر 5

  • امیر عاجلو   08 فروردین 1399 08:10

    rose rose applause

  • خسرو فیضی   08 فروردین 1399 11:33

    . با درودی پاک و مهر افروز rose
    . استاد والانگر و عالیقدر همچنان چون همیشه
    . کلک خوش خرامتان بر سپید کاغذی لغزید
    . و خالق سروده ای کم نظیر rose rose
    . بهترین ها را برایتان آرزو می کنم rose
    . rose rose rose applause applause applause rose rose rose

  • ابوالحسن انصاری (الف. رها)   08 فروردین 1399 13:01
































    rose rose rose rose rose

  • محمد علی رضا پور   08 فروردین 1399 16:50

    و ما هنوز می پیمودیم rose

  • محمد علی رضا پور   08 فروردین 1399 16:50


    درودتان گرامی!
    با همیاری سرایندگان خوب سرزمین مان، قالب ها(وسبک های) نوین و توانمند سروش، سه گلشن و شعر سبز(چندآهنگ) در حال شکوفا شدن اند.
    امید که این گلستان، بی بهره از گل های شما نمانَد که هر گلی بوی خودش را دارد.
    تقدیمی
    قطعاتی در قالب سروش(از جناب علی معصومی)
    □□□
    یک سبد بی بهانه یادم کن
    با دلی عاشقانه یادم کن
    بعد هر آب و شانه یادم کن
    با دعای شبانه یادم کن
    منِ آواره بی تو حیرانم
    □□□
    نذر کردم که شادمان باشی
    از غم و رنج در امان باشی
    مثل خورشید آسمان باشی
    یار و غمخوار مردمان باشی
    دیگر از خاطرم نخواهی رفت
    □□□
    آه از آن چشم فتنه آلود ات
    وای از آن غنچه نمک سود ات
    داد از لحظه های بدرود ات
    چو کویرم بجرعه ی رود ات
    کی ببینم وفای خوبان را
    □□□
    من به جز تو دگر نمی خواهم
    جز غمت همسفر نمی خواهم
    دلبر و تاجور نمی خواهم
    بی تو هوشی بسر نمی خواهم
    کاش میشد که روی بنمائی.

    نمونه ای از شعر سبز/چندآهنگ
    (از جناب حامی شریبی، سروده شده در 20 سال پیش)

    روزگارم
    تب دار است
    هذیانش
    کابوس خوابهای
    – بی صداست
    نخ
    آرزوهایم را
    نکشید
    تن لختش
    پیداست
    درگوش
    – خدا
    فریاد نزن
    حرفهای شیرین
    آوای دهل
    سهم فرداست
    راستی
    حسنک
    شعر من کجاست
    دیر وقت است
    خورشید
    طعم غروبش
    پیداست.

    در قالب سه گلشن(آغازگر+ بدنه+ پایانبخش با حداکثر تنوع در هربخش) از محمدعلی رضاپور(مهدی)

    در امتحانِ عشقِ تو، ماندیم نا تمام

    اما هنوز هم غزلی هست مست فام

    اما هنوز هم، نَفَسم آسمانیَ است

    چشمم بدون شُبهه، پر از مهربانیَ است

    شب ها به ماهتابِ تو، دستم نمی رسد

    اما نگو: جداییِ مان جاودانی است

    من: مشتریِّ چشمکِ نازِ ستاره ات

    شب های دل همیشه مقیم جوانی است

    در کهکشانِ رازِ تو پیداست گم شدَه م

    این چشم اشاره هات برایم نشانی است

    آشوبِ خوبِ حضرت محبوب را بگو:

    فهمیده ام که بینِ دو چشمش تبانی است

    خورشید بر تغزّلِ خود، رشک می بَرَد

    در انفجارِ دم به دمِ بی کرانی است

    این گونه، شادی و غمِ مستانِ روزگار

    مصداقِ بارزِ شُبَهاتِ زبانی است

    مثل مدار وقف طواف تو هستم و

    فرقِ فراق و وصل فقط واژگانی است

    خوب است حالِ آتشیِ دل به لطفِ دوست .

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا