از هر عابر پیادرو که می پرسم، تنها عابران در دنیای مان حضور دارند
پیاده رو رنگ های تجلی را، به هریکا نگاهشان، می نماید
وآرام سنگ فرشی آرام، سهمگین می نمود
مجذوب رنگ های خاکستری متمایل به تیرگی خیس،
_ مبهوت احکام پا افزار می شوند
زمین خلاصه وُ زمان کوتاه تر از رمان هزارقصه می رقصد
عابر می اید و عابران میروند و عابر عبور می کند و عابران می نگرند!
مانند قلوه سنگی در اوسَطِ اذهان هرطرف وُ اینطرف وُ آن طرف
می رمد اوکه، او نیست ،تنها عبور را معانی عجایب می داند
رفتار بینمان حکم می راند ،مانند تمنایی که بر روی طناب پهن می شود،
تعداد آرا : 5 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 5
امیر عاجلو 02 اردیبهشت 1399 21:00
درود بر شمازیباست
ایمان اسماعیلی 02 اردیبهشت 1399 21:52
درود بر شما زیبا بود
پژمان خلیلی 09 اردیبهشت 1400 08:05
ممنون
فاطمه گودرزی 02 اردیبهشت 1399 22:33
درودتان
محمد رضا درویش زاده 03 اردیبهشت 1399 09:11
درود فراوان
علی معصومی 05 اردیبهشت 1399 10:45
درودها برشما
ارجمند
••••
☆☆☆☆☆
پژمان خلیلی 09 اردیبهشت 1400 08:04
ممنون