« درد علل »
طراز مُلک محبت ، اگر نمی دانی
زِ صدق و راستی، آماده کن که بتوانی
زِ کذب وحیله و تزویر بر حذر می باش
به هر کجا و به هر منزلی که مهمانی
طریق کذب و تقلب ،تو را چه کار آید
که این طریقه ، به بار آورد پشیمانی
به هر کجا زِ صفات رذیله1 دوری کن
پی صفات نکو باش و رسم انسانی
برادرا ، به ره شیطنت مرو اصلاً
به راه راست بکوش و به راه یزدانی
من از برای تو بنوشته ام،نصیحت را
به دقت اَر نگری ، بشنوی به آسانی
جوان، دور زمان را نـدید و نـتواند
نصیحتی بـکند ، مثل پیـر کنعانی
هجوم مردم نادان، چه درد چاره کند
هـزار درد دیگر آورد زِ نادانی
تو را نجات نـباشد ، زِ آتش دوزخ
اگر به فرد مسلمانی ، زدی تو بهتانی
طریق کذب و تکبر2، زِ مردم دنیاست
طریق پاکی و صافی بُوَد زِ سبحانی
هرآنکه رأی خودو رمز درد خود جوید
به درد مردم دیگر ، نگردد درمانی
یکی به ظاهر اگر درد خلق چاره کند
بسا3 که درد فزونتـر کند به پنهانی
هرآنکسی که به کار خودش نظر دارد
به سود کار خود آرَد دلیل و برهانی
اگر که در صدد ، درد ملت هستی
به درد ملت دانا ، بده تو پایانی
طراز درد همه ملت ، آنکسی داند
که از طراز محبت ، بـداده فرمانی
اگر به معرفت اهل دل ، ضرر نزدی
هزار حرف ندارد ، یکی پشیمانی
هزارغنچه به باغ اَر شکفت،گل گردید
یکی ضرر نزد ، آنها به باغ و بستانی
هزار درد ، هم امروزه در دلم باشد
زِ دست مردم دور از ره مسلمانی
حسن به دقت کامل نـنوشت درد علل
اگر به دقت کامل ،علائمش تو بدانی
٭٭٭
1- زشتی- حقارت 2- دروغ و خودبینی 3- بسیار
دیوان اشعار حسن مصطفایی دهنوی
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 06 آبان 1400 09:06
درود بر شاعر گرامی ,شعر شما را خواندم موفق باشید
حسن مصطفایی دهنوی 11 آبان 1400 07:49
سلام و درود
سپاس از حضور پر مهرتان
سربلند و پاینده باشید
خدایش رحمت کناد ، آمین