« بی خبر »
آن بی خبر از عالم و از کون و مکان بود
آن بی خبر از ، مرکز اسرار جهان بود
هرکس که ز اسرارجهان یک خبری گفت
در سطح جهان پُر هنر از نطق و بیان بود
هر کس نَبُدش1 یک خبر از مرکز اسرار
آن فکر چو مرغش،به جهان بی طیران2 بود
ای آدم خاکی تو مشو غافل از این فکر
فکر علما گِرد جهان گشت و روان بود
در دایره ی مُلک جهان ، هرکه به فکرش
فکرش همه جا رهبر مخلوق جهان بود
در دایره ی مُلک جهان ، در ره عقبی
هر کس برود تیر همان بر دو نشان بود
هرکس به جهان خواب وخورش بود فراوان
در مرکز اسرار جهان، چون حَیَوان3 بود
از خواب وخور مُلک جهان هرکه غنی شد
از عاقبت و فقر خودش ، آن نگران بود
این طرز تفکر که تو گفتی حسن امروز
این طرز توگفتی و ز فکر دیگران بود
فکرت زکجا بود و درکت به کجای است
فکرت به یقین در اثر بودن جان بود
جان دست تو نَـبْود ، مگر این نکته ندانی
جان دست همانست،که خودخالق جان بود
آن خالق جان است ، جهان را همه معبود
فکر من و جانم همه در دست همان بود
بودی حسن از شاعری اندر ره توحید
چون حافظ و سعدی،ز تو توحید عیان بود
٭٭٭
1- نبودش 2- پرواز 3- جاندار – حیوانات
دیوان اشعار حسن مصطفایی دهنوی
سریال خاتون قسمت6
تبلیغات فرهنگی
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
اعظم جعفری
-
حکیمه کمایی.دلتنگ
-
زهره معینی منفرد
-
علی سلطانی نژاد
-
سیامک عشقعلی
نظر 6
امیر عاجلو 30 بهمن 1400 11:45
درود بر شما
حسن مصطفایی دهنوی 01 اسفند 1400 07:29
سلام و درود
سپاس از حضور پر مهرتان
سربلند و پاینده باشید
خدایش رحمت کند ، الهی امین
محمد مولوی 01 اسفند 1400 13:37
حسن مصطفایی دهنوی 04 اسفند 1400 06:56
ازنگاه پرلطف ومحبت شما شاعر واستادگرامی
کمال تشکر را دارم
وجود بابرکتان در پناه حق باشد
خداوند شاعر را رحمت فرماید الهی آمین
فرهاد احمدیان 01 اسفند 1400 23:32
سلام و عرض درود خدمت استاد دهنوی بسیار عالی بزرگوارید
حسن مصطفایی دهنوی 04 اسفند 1400 06:56
ازنگاه پرلطف ومحبت شما شاعر واستادگرامی
کمال تشکر را دارم
وجود بابرکتان در پناه حق باشد
خداوند شاعر را رحمت فرماید الهی آمین