شب قــدر است و دارم ایــن نـظــاره
کـه فیــض حق رســد بــر من دوبــاره
خـداونــدا تـو دنیــایت چـه رنگ است
جـفــا و جــور از آن بــر من قــطاره
٭٭٭
شـبــی ابــر اسـت و ابــر پـاره پـاره
چــرا چـشـمــم نـمی بیـنـــد سـتـــاره
خـداونــدا چـه درد است این بـه چـشمــم
چــرا ایــن دردهــا بهــرم قــطاره
٭٭٭
گر رو به سوی کعبه حق گشته ای ،بــرو
آن حاصلـی بـُوَد که توانــی کنـی، درو
این نکته ی مهم مسلمانی است و دین
در طـول عمــر غیــر ره دین حق، مــرو
٭٭٭
بیدار دلان را به جز این نکته طلب نیست
بیدار دل از مرده دلان ، هیچ طلب نیست
بیـدار دلی دیدش از آن عالم عقبی است
چون بولهبی نیست ودیدش به حطب نیست
٭٭٭
هر مرده دلی را غم جز عیش و طلب نیست
چون اشترمستی، سرش جز به حطب نیست
هر مرده دلی دیدش از این عالم فانی است
کو دیده زِ بیدار دلان چنـد عقب نیست
٭٭٭
نسیم گلشن حسن مصطفایی دهنوی
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 04 تیر 1401 10:32
درود بر شما
حسن مصطفایی دهنوی 05 تیر 1401 06:59
سلام و درود استاد
سپاس از حضور پر مهرتان
سربلند و پاینده باشید
خداوند شاعر را رحمت فرماید الهی آمین