بیدار دلان را اثـر از لهـو و لعـب نیسـت
آن بـی اثـر از عالـم اسرار و ادب نیست
بیدار دلان را اثـر از علــم خـدای اسـت
بر ذکر زبانـش به جز از گفتن رب نیست
٭٭٭
بیداردلی کوکه دراین شوق و شعف نیست
دایم به جزاز ذکر خدایش به دو لب نیست
بیــدار دل از آتــش دنیـــا نهراســد
در آتش اگر هست بر آن شدت تب نیست
٭٭٭
بیدار دلـی را غـم بر عیش و طرب نیست
مقصودزِ دیدش به جزازحکمت رب نیست
عبرت کنـد آن حکمت حق را که بـبـیند
ماننـد دگر مردم دنیـا که جلب نیست
٭٭٭
در مجلس بیدار دلان عیش و طرب نیست
آنجا به جز از ذکر خدا هیچ به لب نیست
بیــدار دلان فیض خــدا را بــنمودنـــد
گفتنــد مگرفیض خدا نیمه ی شب نیست
٭٭٭
در مجلس بیدار دلان عیش و طرب نیست
دلداده صبح انـد ،که درظلمت شب نیست
در مجلس بیدار دلان صحبت حق است
آن مجلسیان را به جز از صحبت رب نیست
٭٭٭
نسیم گلشن حسن مصطفایی دهنوی
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 04 تیر 1401 10:32
درود بزرگوار ا
حسن مصطفایی دهنوی 05 تیر 1401 07:00
سلام و درود
سپاس از حضور پر مهرتان
سربلند و پاینده باشید
خداوند شاعر را رحمت فرماید الهی آمین