حسن کار خدا گفتی و ابر و باد و بارانــش
کز اول تا الی آخر همه باشند به فرمانــش
به دقت کارخود بنگر مطابق کُن به امرحق
مطابق کار خود بنما به اول عهد و پیمانش
٭٭٭
یاران چه می توان گفت از ضجراین زمانـه
دایم به مـا بگیـرد بیـهوده صد بهانـه
ما را نـمی گذارد بر کار خـود بکوشیــم
از تیـر خـود بگیـرد بـر کار مـا نشانــه
٭٭٭
افــراد نــاروا در مــا کننـــد روانـــه
تا مال و ثـروت ما بیـرون کشنــد زِ خانــه
مـا را به انحصار خودخواه ، خـود در آرنـد
تا دسترنـج مـا را بر خـود کننــد خزانــه
٭٭٭
یارب کجــا بـجوییـــم افــراد مهربانـــه
کـز بهـر ما بگوینـــد احکام عادلانـــه
فـردی که حق شناســد یا حکم حق بداند
می ترسد آن بگوید ، آن حرف جاهلانـــه
٭٭٭
از دست ما بگیرنــد آسـایــش زمانــه
از خـود سری بگیرنــد مردم به ما بهانــه
مـا هر چه حق بدانیم یا حرف حق بگوییم
زجری به ما رسانــد از ضرب تازیانــه
٭٭٭
نسیم گلشن حسن مصطفایی دهنوی
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 06 تیر 1401 10:02
لطیف و دلنشین
حسن مصطفایی دهنوی 07 تیر 1401 07:08
سلام و درود
سپاس از حضور پر مهرتان
سربلند و پاینده باشید
خداوند شاعر را رحمت فرماید الهی آمین