آدم اگر از دانش کُـرکُـر زِ هنر باشد
از جهل کج مردم در موج خطر باشد
جهل است که کارکج خواهد بِبَرد در پیش
بر فـرد نکوکاران هر چند ضرر باشد
٭٭٭
آدم به ره دانش کـی بُلهوسـی دارد
از حشمت و دانایـی هـر کار نکـو آرَد
هر بلهوسـی نتوان یک کار نکو کردن
گر بلهوسـی دارد هـر مـرد بیـازارد
٭٭٭
ما بیهوده نـنوشتیم ، هر حرف که بـنوشتیم
این از ره دانش بود ، هر بذر نکو کِشتیم
دهقان که نکوکاراست ، گندم بکند خرمن
ما مثل همان دهقان خرمن به جهان هِشتیم
٭٭٭
ما این خط و بنوشتیم ، بهر تو میان هشتیم
مانند نکوکاران ، دانش به جهان کشتیم
میجوی تو از هر خط آن خوشه دانش را
تا یاد زِ ما آری ، گر قابل ارزشتیم
٭٭٭
به بادخرمنی مزن مگوکه خرمن ازمن است
که خرمن جهانیان به باد فتنه بسته است
دیگر تو فتنه را مجو ، تو نام زشت آن مگو
که فتنه درجهان همین که بوده ، بس است
٭٭٭
نسیم گلشن حسن مصطفایی دهنوی
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 14 امرداد 1401 22:59
درود بر شما
حسن مصطفایی دهنوی 18 امرداد 1401 06:48
سلام و درود
سپاس از حضور پر مهرتان
سربلند و پاینده باشید
خداوند شاعر را رحمت فرماید الهی آمین