ای خدا رزق من واین عمرکه ازخوان توبود
خاک زاری سـرم بـر دَم ایوان تو بود
جمله آدمیان و همه وحـش و طیـور
رزقشـان از اثـر سفره احسان تو بود
٭٭٭
گردش روز و شب از بودن آن نام تو بود
نظم گردش به یقیناً که زِ اکرام تو بود
نظم آن را خللـی کس نتوان آوردش
نظمش از روز ازل پـرتو انعام تو بود
٭٭٭
گـر گردش این دایره از همت ما بود
سرتاسر دوران جهـان صحبت ما بود
از چیست که بر دایره اش صحبت ما نیست
اول که خـدا بود ، کجا صحبت ما بود
٭٭٭
این گردش دنیا اگر از رخصت ما بود
با رخصت ما بود ، نه بی رخصت ما بود
ما اول دنیـا که نـبودیم ، چه بودیـم
دنیـا زِ خدا بود و رخصت زِ خدا بود
٭٭٭
مردم اگر از فیض خـدا بـی خبر هستنـد
بر درگه معبودی حق خیره سر هستنـد
مردم که نداننـد اثـر فیض خداونـد
بر فیض خداوند جهان کینه ور هستنـد
٭٭٭
نسیم گلشن حسن مصطفایی دهنوی
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 6
امیر عاجلو 07 مهر 1401 19:35
!درود
حسن مصطفایی دهنوی 18 مهر 1401 06:46
درود ها استاد
دادا بیلوردی 08 مهر 1401 23:30
درود بر شما
حسن مصطفایی دهنوی 18 مهر 1401 06:45
ازنگاه پرلطف ومحبت شما شاعر واستادگرامی
کمال تشکر را دارم
وجود بابرکتان در پناه حق باشد
خداوند شاعر را رحمت فرماید الهی آمین
سیدیحیی حسینی 09 مهر 1401 17:24
درودها
حسن مصطفایی دهنوی 18 مهر 1401 06:45
ازنگاه پرلطف ومحبت شما شاعر واستادگرامی
کمال تشکر را دارم
وجود بابرکتان در پناه حق باشد
خداوند شاعر را رحمت فرماید الهی آمین