زِ دنیـا بسته شـد آب و گِـل من
چه شـد آن کار پوچ و باطل من
به دنیـا هر چه دیـدم فانی است آن
نـمی سازد چـرا حل مشکل من
٭٭٭
خـداونـدا تـو که پروردگـاری
چرا حیـران شـدم در هـر چه کاری
به من گفتـن تفضـّل از تو آیـد
نکـو نَبـوَد ، گَـرَم حیـران گـذاری
٭٭٭
گـر دَم خورشیـد ، کبابـم کنـی
یا بـه مثـال ، مسـی آبـم کنـی
مـن نـشناسـم ، سِـرّ اسـرار تـو
گـر کـه فـرو زیـر تـرابـم کنـی
٭٭٭
گـر تـو فـرو در تـه خاکـم کنـی
هـر چه بـسوزانـی و پاکـم کنـی
مـن نـتوانـم که بـگویـم چـرا
گـر که تـو از قهـر ،هلاکـم کنـی
٭٭٭
هـر چه از این دهـر عذابـم کنـی
یـا که چو ویـرانه ، خرابـم کنـی
مـن نـروم غیـر ره امـر تـو
بنـده ات هستـم ،چه جـوابـم کنـی
٭٭٭
نسیم گلشن زنده یاد حسن مصطفایی دهنوی
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 28 آذر 1401 17:52
درود و سلام موفق و مانا باشید
حسن مصطفایی دهنوی 02 دی 1401 07:45
سلام و درود استاد
سپاس از حضور پر مهرتان
سربلند و پاینده باشید
خداوند شاعر را رحمت فرماید الهی آمین