3 Stars

ناصح

ارسال شده در تاریخ : 23 مهر 1397 | شماره ثبت : H946753

« ناصح »

ناصح3، نصیحت تو فقط بر زبان بُوَد

صحبت مکن،که چشم من اندر نشان بُوَد

ای ناصح فقیه ، تو ما را به خود گذار

علمی درون سینه ی ما ، در نهان بُوَد

دعوت مکن به باغ و لب حوض وعیش و نوش

اینجا مکان و مرکز باد خزان بُوَد

جایی دگـر بـجو ، که تزلزل نـباشدش

اینجـا همیشه ، باد تزلزل روان بُوَد

ذوق بشر ،به باغ تماشا همیشه هست

ما را امید باغ بهشت و جنان بُوَد

من مرغ خُلد4 و باغ بهشت و جنان بُدَم5

آنجا مکانی است که مرا آشیان بُوَد

باغ بهشت و روضه ی رضوان که گفته اند

قرآن بخوان ، تکلم قرآن همان بُوَد

صدق و صفا و صافی و اسرار بندگی

رمزش میان آیه ی قرآن نشان بُوَد

امید باغ رفتن ما ، عهد و شرط اوست

آنکس که عهد کرده، خودش باغبان بُوَد

باغ بهشت و روضه رضوان و خلد و حور

با طینتـم سرشتن و در مغز جان بُوَد

روزی که جان من زِ تنم پَـر برآورد

پرواز من ، به راه جنان پُـر توان بُوَد

از لامکان بیامدیم ، در مکان خاک

آخر مکان من ، به جنانش عیان بُوَد

راه دیار یار مـرا ، مـی توان بـجُست

می جوید آنکه ذکر وِیَـش بر زبان بُوَد

آن یار مهربان که بِـه از نقد جان ماست

با لطف خود ، به خلق خودش مهربان بُوَد

یار آن بُوَد ، که یاری جانم کند مدام

نـتواند آنکسی که به جانش ، زیان بُوَد

در انتظار یار به صد آرزو منم

بر شوق آنکه یار ، به من مهربان بُوَد

ترویج دین ، به علمس و تقوا و راستی

نِـی بر زبان بی عمل و کج عنان2 بُوَد

قربانگهی به زیر زمین ،با رضای دوست

بهتر زِ خود نمایی ، بـر آسمان بُوَد

شبهای قدر ، تیر دعـا بر هدف رسد

تیر دعای من ، همه شب بر نشان بُوَد

هر کس طریق بندگی حق ، عمل نمود

آماج3 تیـر طعنه ی ، خلق زمان بُوَد

آنان که مال و جان ، به ره وی فدا کنند

امیدشان به مرحمت و لطف آن بُوَد

آنجا که شیخ و منعم و درویش و پادشاه

باید کثیرتاً همه شان ، بـی زبان بُوَد

گردنکشان روی زمین ، پیش یار ما

سرهایشـان به خاک ره آستـان بُوَد

جانا دلاوران به سـر عهـد راستـی

جان می دهند و حاجت آنها بر آن بُوَد

مردان خیر خواه و بزرگان این جهان

با خیـر مقدمش به جهان ، پاسبان بُوَد

شاهـان عادلنـد ، که در مدت شهـی

بـر مردمـان با عظمـت ، حکمران بُوَد

هر کس که ظلم و جور کند، بندگان حق

از کیفـر خـدا ، نـشود در امان بُوَد

نیران4 قهـر حق ، نَـبُوَد بهـر صالحان

از بهـر ظالمان و چه دیو و ددان5 بُوَد

آنها که ظلم وجور و جفا می کنند به خلق

اولادشـان به جُـرم پدر ، ناتـوان بُوَد

اینجا محل درسگه و امتحان ماست

تا امتحان خود نـدهی، نقص جان بُوَد

شخص اَر زِ امتحان ،بدر آمد زِ عهد خود

اول کس است ،که رونق بختش جوان بُوَد

اینها که گویمت ، اثرش باشد این جهان

باشد که این جهان ، سبب امتحان بُوَد

آنکس که در ازل،خودش آن عهدبسته است

از ما امیـد بـر سـر عهدش توان بُوَد

مقیاس علم می بُوَد اندر زبان مرد

از حرف این زبان، همه رمزی عیان بُوَد

برگو به این زبان هوسباز هرزه گرد

بدگویی تو بر همه مردم ، زیان بُوَد

جغدس که در خرابه و در خمودی است

شهباز پَـر بزرگ ، بلند آشیان بُوَد

خفاش تیره بخت ، به تاریکی است مقیم

سیمرغ در فضـا ، کران تا کران2 بُوَد

پرواز هر مگس بـرِ شاهین نـمی رسد

شاهین با پَـر است ، که در آسمان بُوَد

خود ای حسن،تو پند ونصیحت بگوش کن

پند و نصیحت است ، هدف شاعران بُوَد

٭٭٭

3- پند دهنده 4- فردوس- بهشت 5- بودم

1- بی جای- بی مکان 2- زمام - معارضه- شریک کج 3- هدف- نشانه 4- دوزخ 5- عفریت و وحش

1- شاهباز 2- سرتاسر

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 195 نفر 285 بار خواندند
سعید اعظامی (29 /07/ 1397)   | مسعود مدهوش (07 /02/ 1399)   |

رای برای این شعر
مسعود مدهوش (07 /02/ 1399)  
تعداد آرا :1


تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا