« کوشش من »
لطف خدا ، دایره زد بر سرم
شعشعه زد ، در بصر6 روشنم
بر تن من جوشنی از راستی است
همت رزمی ، بُوَدش جوشنم7
جوشن من ، پیراهنی بیش نیست
فتح و ظفر ، سر زند از جوشنم
لشکر من راستی و صافی است
سبقت جنگی بـرد از دشمنم
دشمن اگر حیله و تزویر کرد
خوشه نشاید بـرد از خرمنم
رأی خدا ، گـر بـشناسم دقیق
جذب منس، همچو رگ گردنم
کوشش من،کوشش توحیدی است
نِـی بُوَد از جنبه ی اهریمنم
آتش خشمم ، که فرو برده ام
آتش دشمن ،نـرسد بر تنم
مجرم تزویر و دغل نیستم
بر همه تزویر و دغل دشمنم
گمشده ی ملک جهان را بجو
صلح وصفایی است در این جوشنم
٭٭٭
6- بینایی- چشم 7- زره - خفتان
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
خسرو فیضی 27 اسفند 1398 12:22
. بهترین درودهایم نثار استاد باد
. من که باشم که از زیبایی سروده استاد سخن بگویم !!
. اما . بسیار خوشحالم که از هر واژه انتخابی استاد . درسی
. نو می آموزم . نگاه تان پُر امید باد
حسن مصطفایی دهنوی 29 اسفند 1398 23:17
درود ها استاد
نظر لطف شماست
پاینده باشید