آه آناستازیا دخترم (8)

آه آناستازیا دخترم (8)
گاهی بهترست توقف کنیم و مدت کوتاهی بکارهایی که کرده ایم، نگاه کنیم ،آنرا بررسی کنیم؛ببینیم کجا بودیم و اینک بکجا رسیده ایم آیا بکاری که انجام می دهیم ، عادت کرده ایم ؟ معمولا عادت کردن در انجام کارها به انسان یک حس راحتی همیشگی میدهد که نمی گذارد او از این راحتی ، به آسانی بیرون بیاید.دخترم : انسان ازانجام دادن کارها بصورت عادت ، لذت می برد هر چند آن کار سخت باشد اما برای آدم آگاه راضی کننده نیست شاید عمر درازی را در کارش گذرانده و چیزی بدست نیاورده و بیهوده جان کنده است البته اگر قرارست آدم دائم جان بکند گاهی بهترست همان یک نوع باشد چون بیشتر اوقات جان کندن های متفاوت دردناکترند ،شاید گاهی هم طاقت ستم های گوناگون بخاطر تنوعش بهتر باشد .یکی از کُشندگان نو آوری بشرعادت و آموختگیست،عادت خوبش هم بدست، عادت فردی، که همه از انواع آن مطلع هستیم ،جسمی یا روحی است و می تواند یکی سبب و ریشه ی دیگری هم باشد و گاهی هردو عادت باهم بسراغ آدم می آید اما عادت اجتماعی کشنده تر و مخرب ترست ، در جامعه ی عربستان تا دلت بخواهدعادتهای اجتماعی و قالبهای مقدس وجود دارد ؛ مردم در چارچوب آن زندگی میکنند و قرنهاست بدور خود می چرخند؛ درست مثل کوچ کردن و ییلاق و قشلاق کردن تکراری در یک مسیر معین . در عربستان یک نویسنده و هنرمند می تواند از ذهن اطرافیانش براحتی یک یا چند قالب سنتی انتخاب کرده وبا روش هنر مندانه و بزبان اشاره و نازک گویی آنرا در ذهن خواننده منهدم کند . حال شما می پرسید چه چیزی جایش بگذاریم ؟ بنظرم اگر امروزه نویسنده خودش را عقل کل نداند بهترست البته واقعا اینگونه هم هست هنر مند از پنجره ی خودش جهان را آنطور که چشم سر و دیدگان روحش می بیند ودرک میکند به نتیجه ای میرسد شاید درست نباشد و شاید درست باشد اما بصرفه نباشد ؛ باید بمردم نشان داد وقتی یک حلقه را می شکنند و بجایش حلقه ی جدید می سازند بهترست، پیش بینی کنند که این حلقه هم باید روزی شکسته شود ؛ اگر خودشان این شکسته شدن را پیش بینی نکنند و نپذیرند آیندگان با قهر این کار را خواهند کرد.در هنگام شکستن قانونهای اساسی کهنه توسط مردم و نیز موقع نوشتن قانون اساسی جدید، نحوه ی اصلاح آن پیش بینی می شود . حکم های دادگاه که بر اساس قانون صادر می شود ، درمتنِ همان حکم، زمان و مرجعی برای اصلاح آن و تجدیدِ نظر درآن معرفی می شود .یکی از عادتها ، مراعات قالبی بنام دستور زبان است. همانطور که می دانیم دستور زبان را نخبگان ادبیات هر کشور از مشاهده ی آیینمندی در زبان نوشتاری هر ملتی یافته و تدوینش کرده اند. دستور زبان عربی نخستین بار توسط ایرانیان که به اندیشدن و شناختن بیشترِ دین خود علاقه داشتند، تدوین شد . واژگان در عربی با توجه به عملکردشان در جمله سه گونه اند. اسم ،فعل، حرف و نیز این واژگان برحسب نقش و معنی در جمله بررسی می شوند که به آن نحو می گویند و علاقمندان خاصِ آنرا در تاریخ، نحویان می نامند ؛ علاوه بر این روش ، واژگان بدون توجه بجایگاه در جمله و صرفا براساس ویژگی خودش بررسی میگردند که در این صورت به آن صرف گفته می شود.نحویون متفکرانی فلسفه مند بودند که در قرنهای نخستین یورش عربها به ایران واژگان را بشیوه نحو بررسی میکردند.بشر قدیم و حتی قرنهای اخیر و حتی امروزی راحتترند که از جهانِ دائم در حال حرکت ،سامانه ای ایستا تعریف کند؛ ازین رو قانونهای دستوری و زبانشناسی ،و سامانه های بوجود آمده پیوسته با این اصل های وضع شده ، مانع رشد و تغییر طبیعی زبان و هنر و یا هر چیز دیگری که در اطرافشان هست ، بشوند. این اصول در زنگی عربهای بیبانگرد مقدس هستن وبایستی به آن اعتقاد داشته و مو بمو انجام بدهند. اندکی هم مجاز نیستند پا را ازآن فراتر نهند به این خاطر است که ملت اصولگرا تقریبا بگفته تاریخشناسان مدت چهار هزارسال است که بدون کوچکترین تغییر زندگی کرده اند .این اصول غیر قابل تغییر بدون دلیل جزء اعتقاداتشان می گردد.اعتقاد یعنی داشتن یک رفتار فردی یا اجتماعی بدون دلیل و از روی وراثت فرهنگی.
زبان عربی دو زمان بیشتر ندارد ،گذشته ، حال وکمی قبل آز آن(مضارع) که زمان آینده ازروی فعل مضارع ساخته می شود . این زبان همانطور که گفته شد قالبیست و ریشه ی واژگان حتی اگربیگانه باشند ، در این قالبها ریخته شده و با آن اسم و فعل ساخته می شود. امروزه در زبان نوشتاری کلاسیک و باستانی عربی کاستی های فراوانی مشاهده می شود؛ ازینرو از زبانهای مصری و لبنانی که توسعه یافته ترهستند و توانسته اند همگام با جهان امروز واژه سازی کنند ، بعنوان زبان اساندارد در بین حدود بیست و پنج کشور عرب زبان پذیرفته و بکار برده می شوند. قانونهای زبان عربی غیر قابل تغییر می نمایندو در جاهایی باعث شده اند که زباندانان پارسی از آن پیروی می کنندو موجب توقف ساختاری و زبانشناسی ،زبان فارسی شده اند ؛ مثلا طبق توصیه ی آنان فارسان بایستی بدون توجه بزبانشناسی خود برخی حرفها مثلا صاد و ضاد را در فارسی ،مانند عربان بزبان پیاورند و یا کلمه ی عطر را در ابتدا با کسره بیان کنند که برای ما نا مانوس و دشوارست . اما واقعیت اینست که در میان توده های عرب این سرزمین ها زبان محاوره با تغییر و بدون توقف توسط مردم با لهجه های متفاوت رو برشده است . نویسندگان می توانند این زبان های محلی را دستمایه ی کار هنری خود قرار دهند و از حصار تنگ اصول گرایی بیرون بیایند. بیان احساس نو با واژگان کهنه و بدون معنای امروزی نمی توان مفهوم و احساس مدرن را بمردم رساند. هنرمند بایستی با اثر خود راه شکستن تمامی قالبهای کوچک و بزرگ جامعه ی خشک و بیروح را بمردم خسته از تکرار و عادت نشان دهند.
ادامه دارد ...

کاربرانی که این نوشته را خواندند
این نوشته را 347 نفر 505 بار خواندند
عظیم صوفی (23 /05/ 1395)   | فاطمه اکرمی (29 /05/ 1395)   | هرسا زمند (14 /07/ 1395)   | پرستش مددی (26 /07/ 1395)   | محمدعلی ساکی (01 /08/ 1395)   |

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا