می گویند این روزها روز تولد کورش است حالا باشد یا نباشد برایم مهم نیست مهم این است که شخصیتی در بیست و پنج سده پیش
بوده که اگر فقط همین یک کار بزرگ را کرده باشد احترام آمیز است او سه قوم آریایی را متحد کرده و برای نخستین بار کشور بزرگ و نیرومند ایران را پایه گذاشته است او فقط کشور بزرگ را پایه نگذاشته بلکه بستری برای بالش فرهنگ کار آمدی را فراهم نموده که پس از یورش عربها و حکومت اقوام غیر ایرانی تا صد سال پیش از آن بعنوان زبان و فرهنگ مشترک اداری و ارتباطی و تعامل بین اقوام از مصر تا چین و از جنوب، از یمن گرفته تا جنوب روسیه را در بر می گرفته است این چیزیست که اهمیت آنرا نمی شود چشم پوشید ؛اما امروز چالش بر بیش ازچیزیست که گفته شد شخصیت افسانه ای کورش و موافقت و مخالفت بر سر آن است من برای شناخت شخصیت کوروش روشی را پیشنهاد می کنم و آن به این شرح هست :بین سالهای 51 تا 53 در مرز غرب در میان کردان سربازبودم متوجه شدم بین سران کرد و زیر دستانشان رابطه ی فامیلی و خویشی فرمان می راند یعنی رهبر قبیله پدر و داور بیطرف و اداره کننده زندگی و ناظر برابطه ی آنان باهم است او همه را بچشم فرزند نگاه می کند از طرفی کتاب اوجالان رهبر کردان ترکیه را که نخوانده ام ولی شنیده ام در آن از باز سازی و بروز کردن این این رسم برای جامعه آینده مردم کرد،کرده است حال با توجه به اینکه کوروش از طرف مادر کرد بوده چقدر اجرا کننده ی این مرام قومی بین کردان و دیگر اقوام ایرانی که تقریبا
وضع مشابه ای باهم داشته اند ،بوده است می شود سراغ دانش باستانشناسی رفت و از روی یافته های باقیمانده از آن زمانها بروش زندگی آن مردمان و مرامشان پی برد یعنی تقریبا با جامعه ی آن زمان آشنا شد و انتظار داشت که چنین خوی گذشت و خردمندی
در وجود کوروش وجود داشته است یانه از منبع های دیگری که می شود به این حقیقت نزدیک شد نوشته ی مردمانیست که کوروش کشور آنان را تسخیر کرده است بیشک آنها هم واقعیت را نوشته اند وهم بخاطر اینکه مورد حمله قرار گرفته اند چیزهای منفی هم در داوریهایشان هست بایستی بی جانبداری آنهاراهم بر رسی کرد و نیز باید سراغ تاریخنویسان معتبری چون هرودوت رفت
تاریخنویسان یونان چند نفر بوده اند که تقریبا همگی مطلب یگانه ای راجع به کوروش نوشته اند این نوشته هارا می توان با افسانه های که در کتابهای دینی شرقی نوشته شده است ، سنجید؛ خوی خصلت خان زند که خود را پادشاه نخواند و به لقب وکیل الرعایا بسنده کرد و نیز رفتار ایل بختیاری در دوره مشروطیت و طرفداریش از مشروطه و تجدد و شرکت در سرکوب شاه سرپیچ از قانون قاجار و سپس برگشت بزادگاه خود نیز گواه ادعای من است ؛ بهر صورت با توجه به مقدمه ای که گفته شد کوروش شخصیتست که نخست وجود داشته ودوم انسانی بوده که خوبی هایش بسیار بر بدیهایش می چربیده و از نوشته های مانده از او بر می آید که فضیلتهای آمده در فلسفه یونان آشنا بوده داوری و عدالت و گذشت را پیشه ی خود کرده بوده و زیر دستان و سپاهیان را به این آموزشها فرا می خوانده است شیوه ی واقعگرایی در حماسه و افسانه های ایرانی نشان از نزدیکی افسانه های ایرانی به دانش و خرد داشته است مانند کشف آتش و پرواز جمشید بخورشید و کشف آهن و مس....
اما چرا مردم ما اینروزها بکوروش بیشتر توجه می کنند واقعیت این است که قبل از انقلاب چندان در رسانه ها به گسترش عمیق فرهنگ ایرانی پرداخته نمی شد هر چند پژوهشگران بزرگی در این پهنه ی فراخ داشته ایم بعد از انقلاب در مقابل شعارهای تند و عمیق ، تقریبا تمام زمامداران پیشین گناهکار و آلوده دامن بودند اما هر چه روزگار پیش رفت ازین شعارها فاصله گرفته شد و هم اینکه بعکس آن عمل شد تا جاییکه مردم برای عرضه ی تاریخ و هویت خود بفرهنگ جهانی دست خالی ماندند بر خلاف گمان برخی که هویت ملی را نادیده می گیرند یا آنرا بی ارزش می دانند مردم در مقایسه باجامعه های دیگر علاقمندند برای حفظ خود افتخارات ملی خود را بشناسند ارائه دروغ بملتهای دیگر که روز بروز بیشتر می شود در شان مردم و بخصوص جوانان میهنمان نیست ازینرو در یک تصمیم خود یافته کمر بزنده کردن افتخارات ملی و وشناساندن آن بدیگر ملتها بسته اند ودر این راه موفقیتهایی نیز بدست آورده اند یادمان باشد که همین هویت بود که کمال مصطفی پاشا برای ساختن آن و غلبه بر هویت شکست خورده و سنتی عثمانی از هویت اروپایی کمک گرفت و حزب عدالت و توسعه اردوغان کوشید هویت اسلامی اخوان المسلمین را جایگزین آن سازد و در این راه هویت ملی مردم را متزلزل کرد و بین آن شکاف انداخت .
چه کسانی با این جنبش هویت یابی مخالفند
نخست آنانیکه هویت پیشنهادی خود را که در بروز کردن و توسعه آن نکوشیده اند از ترس از دست دادنش در مقابل این حرکت از خود مقاومت نشان می دهند دوم کسانیکه گمان می کنند باز گشت بهویت ملی یعنی واپسگرایی البته نگرانی این عده چندان بیراه نیست مقدس کردن هر فرد یا شئی خطرناک است مثلا اگر بیک هندوی گاوپرست بگویی کوروش از گاو شما بهترست از خط قرمز او عبور کرده اید واقعیت این است که انسانها عقیده ی خود را بی عیب و نقص و ناب می دانند و آنرا الگوی کامل زندگی خود می دانند حال اگر بهر دلیلی مقدس خود را ترک کندد مرجع جدید را همانند مقدس قبلی بی عیب می دانند این نیاز بمقدس در طرفداران تیم و مکتبهای علمی هم می توان دید در چین نمی شود به مائو از گل نازکتر گفت در حالیکه فرهیخته ترین انسانها بی عیب و نقص نبوده اند خطر این آسیب در ایران این است که فرقه ای شکل بگیرد که به بغیر ازخودشان معترض یا آسیب برسانند این در رفتار برخی کوروش گرایان که حتی در تخت جمشید نماز خوانده اند دیده شده است ازینرو حتی بیم تشکیل گروههای فاشیستی می رود .
برای جلوگیری از این نقص جدید بایستی دانشمندان فعالیت خود را بیشتر کنند و چهره واقعی برای سکوی پرش ایرانیان بسازند اندیشه ی قهرمان سازی خسارتهای جبران ناپذیری بجامعه ی انسانی زده همین قهرمانان و مقدسان بوده اند که از نیروی ملت استفاده کرده و در مسیر ملت کج راهه های را قرار داده اند که مردم برای درست کردن آن نه موقعیت بدست آورده اند و نه چاره ای داشته اند ممکن است قهرمانان نخست آدمهای خوبی بوده اند اما همیشه عده ای (معروف بدور قاب چین)راه دلخواه خود را به آنان تحمیل کرده اند ازین نمونه کم نداشته ایم
واما نقش کشورهای بیگانه
کشورهای همانند اسراییل برای منافع آینده ی خود و برای جذب این نیروها از راه گسترش دروغهای غلو آمیز در پی رخنه در ذهن مردم ما هستند و درین راه از هیچ کوششی فرو گذار نمی کنند با این کار از طرفی عده ای را برای دوستی و مقاصد خود می فریبند و از طرفی مردم را نسبت بشناخت هویت واقعی ملی خود بد بین می کنند بایستی این طرفند هارا نیز در پیش چشم داشت و از خسارت آن پیش گرفت.