آه آناستازیا دخترم (33)





برخی از دوستان وقتی این مقاله را می خوانند برای اینکه کار خودرا توجیه کنند یا مرا از نگرانی بیرون بیاورند می گویند پست مدرن مکتب نیست نوعی اندیشه است من می خواهم بگویم نتنها اندیشه نیست بلکه ضد اندیشه هم نیست چیزیست که هر اندیشه یا ضد اندیشه ای را مهمل و تهی از هر اندیشه ای می کند
یک فرق عمده ی شبه هنر پست مدرن با مدرن این است که در مدرن محتوای هنر یا بیشتر آن از درون هنرمند سرچشمه می گیرد اما پست مدرن یک ترکیب اتفاقی بیرونی بین واژگان و دیگر ابزارهای هنری مثل نتها و یا رنگها و نشانه های نوشتن در زبان است
این خانومها و آقایان دنباله رو دریدا و دیگر فیلسوفان ساختار شکن نیستند بطور اتفاقی عضوی از یک گفتمان و اندیشه را حذف یا اضافه می کنند تا آنرا مبهم کنند حتی اگر پیرو دریدا و... باشند باز در پیروی از اینگونه اندیشمندان دست به ایجاد تابلو یا نوشته ای می زنند ونه اینکه ازدرون و بیرون خود چه تصوری دارند در واقع آنان نمی دانند جهان را ثابت می بینند یا متغیر کاری ندارند در یک کار ذهنی یک عمل ناقص و ناتمام می بینند
خاصیت وحدت بخش فقط پست مدرن است در حالیکه توصیه بنیانگذارانش فرار از وحدت به کثرت است این فرار یک شعارست تمام تلاش آنان خاص بودن و کثرت است بر خلاف بگفته ی آنان مدرنیسم ؛ می بینیم که تمام نوشته ها حول توصیه های پست مدرن شکل گرفته و براحتی طبق این فرمول تفسیر می شوند ما در این کثرتها هیچ خاص بودنی نمیب ینیم خاصیت دریا غرق کردن چیزهایی که وزن مخصوصش آز آن بیشتر است و شناور کردن چیزهایی که وزن مخصوص کمتری از آن دارند پست مدرن در جهت خاصیت دریا عمل می کند و دائم کمک می کند به غرق شدن انسان این غرق شدن این غرق شدن وحدت تمامی پست مدرنها و شبه هنرشان است پست مدرن مهمل و داوطلب تباهی ، در غیر اینصورت پست مدرن نیست
می بینیم که پست مدرن بظاهر عنوان می کند با ساختار مخالف است اما خودش غیر مستقیم ساختار مندی را ترویج می کند اگر درست توجه شود دستورهای پست مدرن در اثرها و شبه اثر های هنری بروشنی نمایانند و حتی بیشتر موجب تکراری شدن آنها شده است آیا دنبال این تکرار سطحی رفتن بهترست یا در دنیای بی تکرار و کشف نشدنی جامعه و مردم بودن
اما برخی از مدرنیستهای قرن گذشته و عصر ما با تمام شباهتی که از نظر ریخت به پست مدرن دارند حتی هنر هم جنس گرایان سرگردان جنسی ، باز دارای محتوا هستند حتی هنر معترض به یورش هنر مدرنیسم سطحی به کشورهای جهان سومی آسیا و آفریقا استفاده از (نو ریخت) توسط دکتر بهرام صادقی در (ملکوت) با محتوایی ارجمند و یا نقاشیهای اسپهبدی و شاید رمان صد سال تنهای استفاده ی مفید از روش های شکلی پست مدرن باشد ؛ همه چیز و از جمله مرگ در پایان بشر را نابود می کند آیا در این چشم انداز هل دادن بشر بسوی مرگ هنرست هرچند ایجاد تاثیر و به تعویق انداختن مرگ کاری دشوارست اما در جهت مرگ راندن علیرغم راحتی نه تنها هنر نیست بلکه یک عمل تبهکارانه است .
در مهندسی شبه هنر پست مدرن، معلم و استاد این رشته به نو آموزان می گوید نمی خواهد چندان خودتان راخسته کنید و به تاریخ هنر و نیز شناخت هنر موجود در جامعه ی معاصر بپردازید خسته می شوید حالا که بیحوصله هستید مطعاله نیاز نیست رنگ و واژگان را قاطی کنید بالاخره یک چیز مبهم در می آید که هرکس برداشت خودش را می کند .
اما یورش بیرونی مدرنیسم سطحی به کشور و جامعه ی سنتی ایران نه تنها گره ای از دور باطل و استاتیک سنت باز نکرده بلکه خود بعنوان یک میهمان ناخوانده و یک وصله ی ناجور بزندگی انگلی خود ادامه می دهد زدن کراوات برای کسیکه کفش مناسبی بپا ندارد ازو یک چهره ی مضحک می سازد این وسیله ی خنده بی شباهت به سرو وضع جامعه ی هنری ما نیست امروز شاید کار هنرمند نمایش این کمدی و شکستن سنت محتضر از درون و ظاهر ساختن چشمه ای باشد که آب گوارای آن باب ذائقه ی مردم ما باشد .




کاربرانی که این نوشته را خواندند
این نوشته را 214 نفر 415 بار خواندند
کرم عرب عامری (14 /06/ 1398)   | بهمن نوری قاضی کند (30 /06/ 1398)   | یاسر رشیدپور (29 /07/ 1398)   | امیر عاجلو (20 /12/ 1398)   |

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا