3 Stars

پیری رسید و...

ارسال شده در تاریخ : 13 دی 1401 | شماره ثبت : H9423308

پیری رسید و رفت ز دستم جوانی ام
هر چند در بهار گل نوجوانی ام
ره توشه ی بهاری من رفت از کفم
گم گشت و ناپدید به راهی جوانی ام
آغاز راه، آخر ره گشت و این میان
حظی نبرد از ره خود زندگانی ام
تارم شکست و بلبل طبعم به غم نشست
خاموش شد قناری خوش همزبانی ام
خاک سرشتم آه که بر باد فتنه رفت
در گیر و دار زندگی بی نشانی ام
تا خواستم به چشمه ی خورشید خو کنم
از ره رسید ظلمت شب نامه خوانی ام
ما را میان آه و دمی جای کرده اند
آهی گذشت و همنفسِ غم، خزانی ام
با کاروان عمر شدم همقدم ولی
گم کرده راهِ مقصد هر کاروانی ام

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 64 نفر 89 بار خواندند
امیر عاجلو (13 /10/ 1401)   | قاسم لبیکی (17 /02/ 1402)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (13 /10/ 1401)  
تعداد آرا :1


نظر 1

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا