معرفی کنید

    لینک به آخرین اشعار :
  • لینک به دفاتر شعر:
  • لینک به پروفایل :
3 Stars

جانباز

ارسال شده در تاریخ : 11 شهریور 1399 | شماره ثبت : H9412471

[پیشکش به جانباز شهید، منصور طیبی]

با پای خودش رفت؛
و دست از پا دراز تر برگشت!
-با تکّه هایی از، ترکشِ خمپاره...

نقشه ی حمله؛
در عکس های رادیولوژی،
ناخودآگاه لو رفته بود.
یعنی:
[حلبچه ی کوچکی که،
در ریه هایش
جا مانده بود]!

شبانه هائی ممتد
در نفس هایش شیمیایی می زد
و در گوشش؛
- آژیر خطر!
امّا
حالا پایی نداشت تا خودش را
به خاکریز برساند!

فردا،،،
سهمِ کوله اش
کپسول اکسیژن بود وُ،
جیره اش سُرم!
سنگرش هم،
-تختِ بیمارستان!


همسر،،،
کشیکِ دردهایش
دختر؛
داغدار سرفه های خشکِ پدر!


جنگ نکبتی
هنوز در تمامِ تنش ادامه داشت که،
می توانست
با چهل و چهار درصد از توانائی،
خانواده وُ
--وطنش را
عاشقانه،،،
دوست داشته باشد!


#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 95 نفر 108 بار خواندند
امیر عاجلو (11 /06/ 1399)   | محمد مولوی (11 /06/ 1399)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (11 /06/ 1399)  
تعداد آرا :1


نظر 1

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا