همیشه باخته ای در قمار همسایه
شبیه ابر بهاری ببار همسایه
مرا شبیه خودت نقطه چین تصور کن
کنار میکده ها و خمار همسایه
برای این که جدا گریه سر دهیم، کسی
کشیده بین دوتامان حصار همسایه
تو بی ستاره ای و آسمانِ من شده است
پر از سیاهی دنباله دار همسایه
شکسته ایم ولی بغضمان نمی شکند
کنار رهگذران بی گدار همسایه
اگرچه باخبر از حال و روز هم اما
پریم دائما از یک شعار همسایه
که اوه! همسایه خوبم و شما خوبید؟
بله به لطف شما برقرار همسایه
بیا برای شبی هم شده رها بشویم
ز دست درد و غم بی شمار همسایه
هوا، هوای پریدن کف خیابان است
رسیده لحظه ی خوب فرار همسایه
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 3
امیر عاجلو 07 خرداد 1401 10:43
لطیف و دلنشین
حسن مصطفایی دهنوی 08 خرداد 1401 06:49
سلام و درود بانو
عالی است
سربلند و پاینده باشید
سیدرضا موسوی راضی 21 تیر 1401 19:49
دروووووود شقایق بانوی نازنین... مثل همیشه زیبا و دلنشین سرودید خانم مهندس سرشار از عشق و عاطفه. دستمریزاد.