منظومه مهتابی
قدیما یک صفایی بود و بزمی
درون خانه ها ، سازی و نظمی
سَرا گرم خوراک و خنده و خواب
دلا خُرّم ،عواطف خالص و ناب
قدم ها محکم ، امّا بی افاده
همه اهل رفاقت ، بی اراده
مزارع سبز، خرمن زرد و دل سرخ
کبوتر باشتر، فیل با شتر مرغ
هوای دِنج و خوش بوی صداقت
دکان آشتی ، بازار رحمت
سَحر برخاستن با حضرت دوست
زفاف لاله با آلاله نیکوست
همه بیگانه با غَمباد بودند
به رقص قاصدک دلشاد بودند
نه قُفلی بر دَری ، نِی پاسبانی
نبود از پستی و نکبت نشانی
نمی دانست انسان دشمنی چیست
و یا رنگین کمان در باور کیست
چنانی ساده و پاکیزه بودند
به جای دَر، به هم دل می گشودند
نه خَطّی بود و نه قانون و عُرفی
نه چوب و حَدّ و مرز و نیشِ حرفی
نه تفتیش عقاید کار کس بود
نه تحمیل نظر از پیش و پس بود
تمام بوسه های عشق بازان
بَری از شهوت و آز و هوس بود
نه ، می دانست روبَه مَکر و حیله
نه مرغ عشق محبوس قفس بود
گلو بی بُغض و دل ، به حسرت و رنج
نگاه عاشقان دُردانه چون گنج
بَشَر قُدسی مَآب و محترم بود
برای عشق بازی وقت کم بود
زمان و روز و شب جور دگر بود
عَطارُد کودکی پُر شور و شَر بود
در آغوش زُحَل می خُفت بَهرام
زمین آزاده و ناهید ، آرام
اورانوس آن زمان ناز و جوان بود
پلوتون از پی نپتون دوان بود
و شاید کس نمی دانست خورشید
از عشق ماه تابان خوشه می چید
اَزَل سیاره ای خورد و خنک بود
به دور ماه می چرخید و تک بود
همین خورشید سوزان پُر آتش
دلیل خلقت چرخ و فلک بود
هزاران سال نوری خواستگاری
نمود از ماه خورشید فراری
نهایت حلقه ای از هاله نور
حَنایی ناب ، از یک عالم دور
هزاران سکّه از جنس ستاره
شرابی بهر مستی هماره
سَری بی تاب بهرِ سَر سِپردن
دل از منظومه مهتاب بُردن
تمام ساکنان کهکشان ها
به سوی راه شیری پر کشیدن
لب خورشید صد چاک از تب ماه
طلوعی زیر چشمی گاه و بیگاه
و مهتاب پُر از ناز و نگاری
خجالت آب شد تا شد هِلالی
زِ حُجبُ و پاکیِ مهتاب و خورشید
تمام کهکشان یکباره لرزید
به فرمان خدای عشقبازان
به یُمن جشن پاک دلنوازان
سِپهر نیلگون ناگه خروشید
زمین چون دایه مهتاب غُرّید
و با اشکی ز چشمان خداوند
فلک دیوانه گشت و سیل بارید
پایان قسمت اول ( ادامه دارد)
علی احمدی ( بابک حادثه )
تعداد آرا : 6 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 14
امیر عاجلو 06 خرداد 1399 08:42
درود بزرگوار ا
علی احمدی 08 خرداد 1399 02:56
شاگرد نوازی فرمودی جناب عاجلوی والاقدر
مسعود مدهوش 06 خرداد 1399 08:52
درود بر شما استاد ارجمند
زیبا مثنوی مهمان شما بودم و لذت بردم
علی احمدی 08 خرداد 1399 02:56
استاد مدهوش والاقدر حمایت شما مایه مباهات حقیر می باشد
علی معصومی 06 خرداد 1399 09:55
علی احمدی 08 خرداد 1399 02:59
تو جمع اساتید اعتراف می کنم استاد و برادر نازنینم جناب معصومی ...انگشت شمار عزیزانی هستند که در شعر و ادب پارسی در برابرشان تسلیمم . بی تردید شما گل سرسبدی عزیز ...برام فرقی نمیکنه برانی و بزنی و بنوازی قلبا دوستدار شما هستم
ولی اله بایبوردی 06 خرداد 1399 10:02
سلام و درود
علی احمدی 08 خرداد 1399 03:01
استاد با بیوردی بزرگمهر صاحب کلکی اعجاز انگیز از حضور شما مفتخرم گرامی
کرم عرب عامری 06 خرداد 1399 10:26
درودها عزیز
علی احمدی 08 خرداد 1399 03:01
عرض ادب ادیب و استاد والاقدر جناب عرب عامری بنده نوازی فرمودید
معین حجت 06 خرداد 1399 11:20
درود بر شما ، دستمریزاد
علی احمدی 08 خرداد 1399 03:02
عرض ادب بیکران استاد حجت والامقام ، در رکابتان می آموزم یک کلام ، سپاس از تشریف فرمایی جنابتان
محمد رضا درویش زاده 06 خرداد 1399 20:33
هزاران درود
علی احمدی 08 خرداد 1399 03:05
سپاسمندم ادیب فرزانه جناب درویش زاده والامقام