تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
ندا جوکار

#سراب ___________________________ گفتم خوشا در دلش چو لیلا شده ای در پیش چشم مجنون هویدا شده ‌ای هردم به شوق وصل بشماری ثانیه ها چونان تلاطم عشق وامق و عذرا شده ای یوسف گذر نکرده ز کویت، ولی کنون ...

ادامه شعر
jalal babaie

نامسلمان در زد و پیکار کرد. مردم آزاری نمود آزار کرد. هر بهانه خواست تا پستم کند. ضربه ی او خواست بر شستم دهد. صبح هنگامی که برخاستم زخواب. حمله آورد او به ستم با شتاب. حمله بردم من به ستمش همچو برق. ...

ادامه شعر
اسد حیدری

""فروش آسمان" بیزارم از زمین که قطعه بندی شده واگذار گردیده به انسان ها به هر طرف که می نگرم در تملک است زمینی که بنچاقش به نام خداست سند هنوز بنام بشر ثبت نگردیده جعل نموده اند و غاصبند آدم ها شُ...

ادامه شعر
ابوالقاسم کریمی

اسیر منطق خون ریز نادان درخت و رود و ابر و کوه و باران به روی شانه ی ، زخمی جنگل نشسته بوسه ی داغ بیابان

ادامه شعر
ابوالقاسم کریمی

1 زیستن تهمت بزرگیست بر آنان که باخته اند بر آنان که رویای مرگ را به گردن نهاده اند 2 در برابر آنکه می رود و آنکه خواهد رفت و آنکه انتظار رفتن را به گردن نهاده است اعتراف میکنم من ، مرده ام 3 درد هزن...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

آنکه سستی به جهان نیست در این معیارش واضح و ثابت و روشن بُـوَد آن آثـارش آنکه روشن شده آثار قدیمی اش به بشر چشم روشن شـود آخر زِ پی دیدارش ٭٭٭ هر که ب...

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسمه اللطیف شعر و سخن چه خوب ای یار خوب و نازنین تو شعر می خوانی سخن می گویی از هر چیز در عالم به آسانی دمی از رفعت کوه بلند عشق می گویی دمی دیگر سخن از دختر تشبیه می رانی به طرح بی سر و سامان حرف ...

ادامه شعر
حافظ کریمی

پیری که آروزی جوان شدن دارد جوانیست که تلاش پیرشدن دارد خرج جوانی پس انداز پیری کردن سالخورده آرزوی جوان شدن دارد روزگاری غریبیست آمال انسانها باخت با انسانها...

ادامه شعر
ابوالقاسم کریمی

اگه دریاچه را دیدی دوباره بگو با ماهیان بی ستاره که در دنیای سبز مردم دشت دل ناپاک (سَد) جایی نداره

ادامه شعر
ادریس علیزاده

مرا این خاک بی منت در آغوش کشید بار سنگین قدم هایم که بر دوش کشید شد سرآغاز دو دیده ،بر جمال پاک او مادرانه بر سرم با مهر، دستانش کشید در تمام‌ لحظه های عمر . او با من بماند زجر هایی از پس هر زخم خا...

ادامه شعر
محمود گندم کار

این تپه های کهنه و ویرانه و خموش آن شهرهای خفته و افتاده از خروش جا مانده از حماسه ی انشان و گیلگمش در  پهندشت پارس و  ویرانه های شوش چون سایه از ارابه ای ماندند درخیال بر دشت یا خرابه ای، بر استری...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

خدای ما از آن اول جهان را کرد ایجادش ولی آدم نبود آن روز خدا بنهاد بنیادش بنی آدم کجا بودند ، که بر یاد خدا باشند خدا با قدرت تنها ،جهان را پاک بنهادش ٭٭٭ خدای ما ...

ادامه شعر
ابوالقاسم کریمی

نمی داند کسی حال خدا را نمی خواهد دلی ذکر و دعا را به دندانش گرفته گرگ دنیا تمام تار و پود روح ما را

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسمه اللطیف چه دانی؟ غمی نداری و اوصاف غمگسار چه دانی ز دردمندی مردم به روزگار چه دانی هدر شده است همه عمر در مرارت و سختی تو از مشقت سال های آزگار چه دانی به تاب آمده جانها ز درد و رنج فراوان ز بی...

ادامه شعر
jalal babaie

از جام محبتت شرابی بده مست شوم*بی خود ز خود انگار از این هست شوم* بی تو نتوان زیست چه باید کردش*زهری تو آماده نما بی تو اگر پست شوم*لبریز نما جام شرابت که من عاشق تو*از فکر و خیالت نروم فارغ از این دس...

ادامه شعر
فرهاد  احمدیان

به رهی شدم رهسپار در عالم خیال در اشتیاق آن ایامی آسوده از ملال از این زمانه خسته ام ای همرهان چه وقت آید رخ زیبای ماه در هلال آشفته حالی از چه پیش آید دوستان خوشا آن دل آرام در این چرخ اقبال ه...

ادامه شعر
ابوالقاسم کریمی

1 اگر آخرین حرفم دوستت دارم نباشد زیستن را اشتباه کرده ام 2 آن سوی دیوار جنگلیست که هر روز کوچکتر می شود 3 هر روز دورتر می شود از لبانم لبخند 4 وَ مرگ ناجی بازندگان است آنان که می سوزندُ می سازند. 5 ...

ادامه شعر
jalal babaie

محبت مرد و عالم را ستم شد. پدر را بر پسر مهرش چه کم شد. برادر از برادر گشته بی زار. چرا رفتارها شد مثل کفتار. در این عالم چرا رحمی نباشد. نمک بر زخم من پیوسته پاشد. همه سر کرده ایم در پول وبازار. نمی ...

ادامه شعر
آرمان پرناک

یک پر سقوط یک دان پــــــــــرواز... آشیان من سالهاست بنگاهِ پرندگانِ مهاجرست. آرمان پرناک

ادامه شعر
حافظ کریمی

فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ وَ اشْکُرُوا لِی وَ لا تَکْفُرُونِ (پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم،و برای من شکر کنید و کفران نورزید) سوره بقره آیه ۱۵۲ یادم کنید و نکنید به یادتانم فکر شماهایم و خد...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا