تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
سیدمحمدجواد هاشمی

اگر...... جزءتو........... عشقی دگر دارم.................. سزآوار آه توهستم.......................

ادامه شعر
جابر ترمک

تو از تبار بهاری که سبـــــــــــز می بینی بهار شعــــــــــــــــــــــر مرا از مدار پائینی به یک غزل دل تنگم هوا کنـــــــــد گل را درست بین همین شعر هــــــــای آئینی تو از میان غزل هــ...

ادامه شعر
امیرعلی مطلوبی(سخن سنج تبریزی)

" تو مال منی" " sen benimsin " از کتاب " از قدمهای تو " " senin adımlarından " ____________________________________ ابرهای اینجا şuranın bulutları خاکستریست bombozmuş و در مقابل آسما...

ادامه شعر
لیلی  اله یاری

منــم پاییـزِ سـرد ، ای نازنیــن ، محبــوبِ طنّـازم دلم خون شد از این اخمت،تو اِی معشوقِ لجبازم مـرا امشب به آغوشِ پُر احساست ، پذیـرا باش که من بـا نـازِ لبخنـدت ، نَــوازم ســازِ اعجــازم تبسّم ...

ادامه شعر
سجاد صادقی

با چشمک ناز همسری می میرم با شیوه ی خوب دلبری می میرم از روی علاقه ی شدید قلبی ... با رنگ قشنگ روسری می میرم هر لحظه به راه و روش تازه تری ... یک روز به سبک دیگری می میرم تا خسته و آزرده نگردی ب...

ادامه شعر
کرم  عرب عامری

من یعنی : دیروز تو یعنی : فردا وامروز یعنی : شبی به بلندای عمرم ب.ع

ادامه شعر
امیرعلی مطلوبی(سخن سنج تبریزی)

هنگام خواب در عمق چشمان آرامش زنبقی دعا میکند با قنوتی سبز تر از احساس پاک میخواهم آسمان را با بی ریاترین قلمی از جنس عشق پرواز کنم و با بوسه ای از جنس خدا تا دورترین سحابی آغاز ببرم قبله ا...

ادامه شعر
مرتضی (اشکان)  درویشی

تا قیامت برسد غزل نفس خواهد زد روح دلباخته بیرون ز قفس خواهد زد رود با چشم ترم نسبت نزدیکی داشت سیل اشکم به تن سرد ارس خواهد زد غیر معمول ترین حادثه در تاریخم مثل برفی که بهاران به طبس خواهد زد ...

ادامه شعر
لیلی  اله یاری

گلبرگِ لبت دوای هر دردِ من است آغوشِ تو گرمیِ دلِ سـردِ من است گفتی ز سَفَر، تو را چه سوغات آرم دیدارِ تو بهترین رَه آوردِ من است ... * لیلی اله یاری * .... پندی بشنــو بهانه کــم کن ، ای دل ...

ادامه شعر
محمد جوکار

تا صدای گامهایش ، اندکی نزدیک شد واژه های یک غزل ، با دیدنش ، تحریک شد گاهگاهی ، زیر لب غر می زد و بی اختیار تیر چشمانش ، بسوی قلب من ، شلیک شد خنده هایش ، با صدای اشک هایم ، محو شد سایه رو...

ادامه شعر
سلیمان پناهی

گفت یار امشب برایش لحظه ای مهمان شوم شد فراموشم که بر آن سفره ی احسان شوم لذّت این همنشینی گرچه دورادور بود کاش می شد مرهمی بر سینه ی سوزان شوم شهد شیرین لبش در جام عیش ما نهد جرعه ای نوشم ب...

ادامه شعر
حسن کریمی

« سیب یا گندم»
شب میانِ مردمِ چشمِ تو‌ ، چون گم میشود
از لبت صبح شفق، آئینه دارِ یک تبسم میشود
سُکر می بارد ز لبهایت ، نیازم را بده
باده ای امشب نصیبم ، از ل...

ادامه شعر
لیلی  اله یاری

تب و تـابِ غـزل از مـن نگیــریــد دوبیتی چون عسل از من نگیرید مفـاعیــلَن مفـاعیـــلـن فُعـولـَــن چنیـن خیـرِ عمـل از من نگیریــد * لیلی اله یاری * ....... لبـانِ غنچـه ات مثــلِ عسـل بود ...

ادامه شعر
نسرین سادات(نغمه) غضنفری

در معبد چشمت چادر زدم تا هرم نگاه تو راز هستی عشق را به نظاره بکشد

ادامه شعر
حسن کریمی

قاب لبخند

چه آشناست لبت ، پشت قابِ آن لبخند .
گمان برم که شبی بوده ،با لبم هم بند
مگیر بهرِ خدا ، ناز آن نگاه از من .
چه میشود ، به نگاهی کنی دلی خرس...

ادامه شعر
لیلی  اله یاری

بیــا تــا روی زیبـــایـت ببینــــم نگـاهِ مست و شیدایـت ببینــم لـونــدی های نـــازِ دلـبــرانـــه عطش در چشم رسوایت ببینم * لیلی اله یاری * .... حسادت می کند یلـدا بـه مویــت ستاره می زند چش...

ادامه شعر
علی حاتمیان

باران بارید و دوباره عاشقم کرد با هر قطره اش نامت را در قلبم هجی کرد زیر چتر تو نیستم اما  می توان زیر باران بود و تو را احساس کرد... بیاد روزهای رفته ام دلگیرم بیاد روزگاری که دیگر نیس...

ادامه شعر
سارا ابراهیمی

که مجال اگر بود کنار تو میخفتم و آبستن زمان را به فراغت میسپردیم و چنان میفشردمت که شیشه شیشه غم بشکند از جوارحت بخندیم مست کنیم و بوی تنت خیابان را ببرد که مجال اگر بود بغل بغل اقاقی ...

ادامه شعر
امیرحسین نوروزی

تموم شد قصمون اما هنوز درگیر چشماتم هنوز . . . دلواپسم دلواپس امروز و فرداتم هنوزم عاشقت هستم نمیدونی چقد سخته بهم میگن بدون تو دلش آروم و خوشبخته بگو کی این روزا داره کنارت ساده میشینه ...

ادامه شعر
امیرعلی مطلوبی(سخن سنج تبریزی)

غزل " دنیای غزل " از کتاب " تنها اردیبهشت من " _________________________________ باز کن دگمه ی ِ پیراهن حسّاس غزل ناز کن سینه ی بیتابی و احساس غزل روسری کرده به سر نازترین وزن عرو...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا