- لیست اشعار
- قالب
- غزل
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
ایرج قبادی
در09 /02/ 1341 -
Moslem Ahangari
در09 /02/ 1399
چه دانی؟ ای سایه تو بر سر من خط امانی سبابه انگشت تو صد نام و نشانی بگذار بگویم غم دیرینه خود را شاید که غبار از دل تنگم بتکانی لبریز تماشای تو ام ای همه خوبی باشد که نگاهی به نگاهم برسانی حالا...
ادامه شعرپــرســیـــده مــلال و پــاســخــش دادم زار : دلـخـوش به چـه هـستی ؟ بـه مـلال بـسیـار تـوصـیـف خـودم را بـدهـم شــرح ، ایـنـبـار : دلــخــوش بـه تــهِ پِـیـکـم و دود سـیــگـار !! خشنود و خوشند چه ...
ادامه شعرنزاری منو بی خبر از خودت که از غصه های تو دق می کنم هنوز از سر شب که رفتی گلم همش با خودم نغُ و نغ می کنم چه می خواد مگه روزگار از دلت که با تو همش سر به سر می زاره برای خوشی های تو پس چرا همش شرط ام...
ادامه شعر«گنج دل» ای کاش زمانه اینچنین تار نبود در سینه دلی غمین و بیمار نبود ای کاش اسیر شب نمی شد خورشید در دام سیاهِ شب گرفتار نبود ای کاش بهار ما نمی شد پاییز در فصل خزان دیده ی ما زار نبود ای کاش...
ادامه شعرشبی اندر نطنز ابیانه بودم نمی شد باورم افسانه دیدم زبس فرهنگ زیبای غنی داشت خودم راازهمه بیگانه دیدم میان دشت وکوه ها قاف تاقاف عجایب مردمی فرزانه دیدم هزاران سال قدمت داشت این کو که هم مسجد وهم میخا...
ادامه شعربنام خدا ای ملَک سیما جمالوندان سنون معنا یاغئیر روحیمه سالمیش تزلزل صورتون یانمیش باغئیر ⚘ تیرِ مُژگانون سنون بو قلبیمی شان شان ایدوب بی وفا دور دوت الیمدن ربی اِغفرنا چاغئیر ⚘ درده سالمیشسان سیزیلدا...
ادامه شعربردگی کوی تو را به هیچ آستان ندهم سرسپردگی مهر تو را هیچ پایان ندهم سنگدل،نشکن تنگ مرا با دل سنگت من این تنگ را به هیچ باران ندهم عمری در پیله ی عشقت آسوده بودم من پیله عشق تو را به بزم شاهان ندهم عا...
ادامه شعر«طناب عشق» ای نفس هوا ز خواب غفلت برخیز در عرصه ی جنگ آرزوها مستیز ای نفس هوا شود پریشان حالت از حال پریشان شده ی خود بگریز تا کی بروی این رَه بیراهه خطاست تا کی بشوی خوار و ذلیل و ناچیز بای...
ادامه شعربسم رب المهدی زندان غیبت تقدیم به پیشگاه پاک و نورانی حضرت ولیعصر ( عجل الله تعالی فرجه الشریف) در ظلمت بی پایان با وضع پریشانت بی شک نظری دارد بر حال تو جانانت خورشید ورای ابر می تابد و گرمایش ج...
ادامه شعرمسیر تنهایی می روی از کنار من اما در دلم جز غم فراقت نیست در خودم شعله شعله میسوزم سینه ام خالی از اجاقت نیست ای سراسر بهانه ی بودن به تماشای من نمی آیی؟! میروم گیج و منگ و سرگردان در دلم غیر اشت...
ادامه شعرچه کس جز تو مداوا میکند حال خرابم را چه دردی میکشم بی تو، بیا کم کن عذابم را شده اسباب زحمت اشکهای بی سرانجامم بیا و لااقل با خود ببر چشمِ پر آبم را دل از من بردهای و باز هم از من طلب کاری تو ر...
ادامه شعر«نمی خواهم» بهاری رنگ آن باشد زمستانی نمی خواهم شود نفس هوا یک گرگ خونخواری نمی خواهم اگر رنج و غم دوران نشیند بر دل طفلی برای این دل رنجور خود شادی نمی خواهم اگر باغی بروید جای گل ، در آن خس ...
ادامه شعرمی نویسم شعــــــر های تازه تر از عشق تو تا که با بـــرق دوچشمان تو تیمارت شوم عهــــــد بستم بادلم تا که به دستـــت آورم گر توترکم کرده باشی سخت بیمارت شوم #افسانه_ضیایی_جویباری ...
ادامه شعرمیدانم خوب میدانی،که میدانم تو خوب میدانی انکه پریشانم ، تو انی ،و خوب می دانم ، تو با شکستن دیگران در اوج باشی با غرور ،از انی، که تو را پریشان است رو برمی گردانی ،...
ادامه شعر. شــب ڪــه مــی شــود بــرای ســتــاره ها از دوســت داشــتــنــت مــی گــویــم بــرای مــاه از آرامــش دلــت مــی گــویــمــ بــرای شــب از چــشــمــهایــت مــی گــویــمــ شـ...
ادامه شعر«عالم ویرانه» دوش دیدم عالمی ویرانه بود روبهی مکّار در این خانه بود جان اسیر دیو جان گردیده بود خانه خالی از گل و پروانه بود ناز لیلی را خریداری نبود عشق مجنون قصّه و افسانه بود عالم مستی خر...
ادامه شعراشک باید ریخت این پهنای ِ دنیا را دور باید زد غمِ فردای دنیا را من به دنیای ِ خودم آوردَمَت امّا تازه فهمیدم خودم معنای ِ دنیا را ای دِل ِ مادر ! تحمّل کن کمی با صبر دردها و بدبیاری های ِ دنی...
ادامه شعرتاراج برده چشمهایش صد غزل را پایین کشیده بوسهاش نرخِ عسل را از دیده رفت و از دلم اما نرفت او... تغییر داده عشق او ضربالمثل را قرنیست جنگی نابرابر در گرفته... چشمان او، دل، برده او بیشک جدل را...
ادامه شعربسمه اللطیف مهر و خرد ای غنچهای که چاک گریبان دریده ای با ناز خود به عرصه دوران رسیدهای زیباتر از شکوفهای از بس لطیفی و از لطف چون تجلی صبح سپیدهای در وصف تو اگر بنویسم بدین سیاق می زاید از دل...
ادامه شعرهی هی دنیای تماشا گردیدی چه برسرما آمد چه دنیایی داشتیم چه گونه گذشت حیف که قدرعافیت نداشیم پنداشیتم همیشه جوان خواهیم ماند نداستیم که ورق عوض میشود شادی وسرور خندیدن روزی جرم میشود عاقبت بدست ...
ادامه شعر