تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
علی روح افزا

در زیرِ فشارِ غم ، مرا خواهد کُشت در داخلِ منزلم ، مرا خواهد کُشت فعلاً کُرونا نکُشته ، اما حتماً این غُرغُرِ همسرم ، مرا خواهد کُشت...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

« مسجد لنبان » مسجد لمبون1 لمبونس اما خراب و ویرونس مسجد لمبون لمبونس اما به ضدِ ایمونس2 مسجد شعار ایمونس فسق و فجور3 فراونس مسجد ...

ادامه شعر
محمد مولوی

پسر بچّه ای که ”لکنت”زبان داشت ! نتوانست ؛ هرگز حرف ”دلش”را بزند .★ محمد مولوی در خیال” هیچکس”نمی گنجم !  چون، باور کردم شعر هایم  همیشه باعث ، سوءتفاهم میشود ...! محمد مولوی جدم، غزلسرای قهاری بو...

ادامه شعر
محمد مولوی

امشب : جاده می رود و من را همراه خود می برد تیر های برق و تلفن را پشت سر می گذارد در دور دست چراغ ها سو سو می زنند گاهی نوری چشم ها را خیره می کند اتوبوسی ... ! گوشت های زنده را هم می برد صورتک ها...

ادامه شعر
مهران امیرسالاری

خبر آمد که دگر از کرونا حج خدا تعطیل است ای مسلمانان! طواف کعبه ی چشمان یار من, هوای دیگری دارد مهران امیرسالاری ۸ اردیبهشت ۱۳۹۹...

ادامه شعر
محمد مولوی

هر چه می کوشم به تو نمی رسم هر شعری می می گویم قبل از من گفته اند هر متن عاشقانه را قبل از من گفته اند هر مسیری را که رفته ام به تو نرسیده ام امشب می خواهم نهصدو نودو‌نه کوچه را رفته‌ ام در مسیر ه...

ادامه شعر
محمد مولوی

از این شهر  روزی خواهم رفت  بخاطر خودم نه! خواهم رفت درخت بادام شکوفه کرده است به دیدار گل بادام خواهم رفت من که روزی از سُلاله ی عقل بودم‌ ! شهر به شهر دیوانه خواهم رفت دامنه ی سرسبز و گل‌ و بلب...

ادامه شعر
محمد مولوی

دختری بودم سرخ ! گیسو قرمز کت و دامن قرمز جوراب و کفش قرمز همون دو تا که از ذهنت گذشت قرمز ولی نه آمد ! پشت چراغ قرمز میدان فردوسی گیر کرده بود .. #محمد_مولوی...

ادامه شعر
مهران امیرسالاری

چشم تو شروع جنگ تحمیلی بود آن پاسخ عشق تو به من, سیلی بود من, ساده و خوش باور و نادان بودم گویند رقیب من, مثال چرچیلی بود مهران امیرسالاری ۵ اردیبهشت ۹۹...

ادامه شعر
غلامحسین خورشیدی

(خران را بهتر بشناسیم!) شنیدم من از همدلی خوش نهاد که خر را خدا دید و شاخش نداد! به سر بر نهادش دو گوش بلند صدایی نه خوش لک دمی چون کمند دو پا و دو سم قوی داردی که حال عدو را به جا آردی هر آن داردی یا...

ادامه شعر
حسین یوسفی رزین

اذربایجانون شیرین دیللی وسوز استادی ، استاد شهریارون استقبالیندا بیر تضمین و غزلواره طنز مضمونوندا سکه بازاری اول گون کی ازلدن منی خلق ایله دی تاری اوت دوشدی جانا یاندی بتون قالدی غباری من بیر قورو...

ادامه شعر
مسعود مدهوش

(دل نوشته ای در قالب ترانه ) از دین فقط روزه و نمازش مانده از قرآن فقط تیتری بجا مانده بانکها ربا میدهند و ربا حرام است به دین تو عبادت کن نباشدت کار به این شادی و شراب و شهوت حرام است ولی خوردن م...

ادامه شعر
محمد مولوی

رفتم در یک مجلسی : بعد از سلام گرم و چایی داغ  پولکی اصفهان و حلوای تبریز نشستیم هر جا که جا بود  دیدم جزوه ای در دست هر کدام  مسجد ، دیر ، کنیسه، کلیسا نبود  سرها همه پایین از ماتم و عزا نبود یکی در...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

« خلق گدا » حسن این خلق گدا ،در همه ایران چه کنند هر چه بر دست بیارن، همه بیهوده کنند صحبت از پیروی مُلک قناعت نکنند با قناعت نَـبُـوَند ، تکیه به دولت بکنند...

ادامه شعر
ایمان اسماعیلی

آدم فضایی ها اگر بد هم که باش اند بهتر برای آدمیت در تلاش اند شاید که آنها هم گرفتارند ولیکن با چهره ای خندان به دنبال معاش اند آدم فضایی ها کجایید ما حسودیم گوی بدی از کهکشان را ما ربودیم هرجا که ...

ادامه شعر
روح الله اصغرپور

#نوروز و سین و شین شده انگار با #هلو #سیب و #سپند و #سوسن #عیدانه_ها هلو در کنج خانه، زیر پتو یا کنار حوض زیر #درخت_عشق_بمانیم_یا_هلو امسال اگر چه نیست روا دید و بازدید بهداشت داده جاش #کرونا به م...

ادامه شعر
معین حجت

کم کم از حمله ی ویروس خوشم می آید
باعث کم شدن بوس خوشم می آید

از تجمع خبری نیست سکوت است جهان
همه در خانه و محبوس خوشم می آید

حُسنش اینست که ما غرق تفکر شده ایم
یا...

ادامه شعر
ابراهیم  حاج محمدی

کرونا((۱)) چون نمی خواست دهد برتله ای دُم کرونا سر در آورد  به یکبارگی از قُم کرونا همچو صدام نه بل بدتر ازو همچو ترامپ هجمه آورده به دینمایه ی مردُم کرونا التزام عملی چون که ندارد به نظام متلازم ش...

ادامه شعر
پژمان خلیلی

همه چیز درست است ! هویج را با دقت هر چه تمام تر، بهمراه بوته های اطرافش گذاشتم _ وَهمینطور برف سفارشی اولین زمستانمان را اما، هرچه می دَمم، _ آدم برفی مان خواب زمستانی را، دوست دارد ...

ادامه شعر
بابک وهابی

جدا ببین زمانه و دوران عوض شده اوضاع زندگی که دوچندان عوض شده تزریق شد اسید به قلب سگان شهر افسوس!جای آدم و حیوان عوض شده! دزدی با نقاب و چراغ و یواشکی با اختلاس دانه درشتان عوض شده! انگشتر عقیق...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا