- لیست اشعار
- موضوع
- عاشقانه
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
parisa fekri
در30 /02/ 1394 -
maryam zallaghi
در30 /02/ 1369 -
یاسر فرازیمقدم
در30 /02/ 1365 -
محمد مهدی نصرزاده
در30 /02/ 1389
مطلعم قسمت شده اینمرتبه دلخون شود رفتنم را در غزل بنویسم و مضمون شود رفتم اما چشم هایم بی قراری می کنند کوه غم هرگز نشد در چاله ای مدفون شود غصه ها را! نخ به نخ کشتم کنارت، حیف شد داغ تازه باید ام...
ادامه شعرزبان از یاد رفته ام روحی که عصیانگر شده رود خروشانم ببین هستی به من معنا شده سرکش ترین واژه منم بشکن تو وهم قصه را با من بخوان نام مرا رویایت اینجا گم شده دستم بگیر در وحشت شهری که جانت را گرفت ...
ادامه شعرنیستی به وقتِ خیال غُنچه یِ لَبانَت را می بوسَم وَ رویاهایَم را دَستِ باد میسپارم. #آگرین_یوسفی
ادامه شعریک شیفته و آن دل که بسا تاب ندارد چون درد دلش گوش او گر راه ندارد یک کوه تراشیده بسی مانده بجایش یک عاشق درمانده که معشوق ندارد یک عالم حیرت زده و مات و مبهوت چون آتش این سینه که درمان ندارد گر دل ش...
ادامه شعر<<خطوطِ ذوق>> بجز تو پیشِ همهکس منم کر از هر شعر منم تو را شنوا ای فراتر از هر شعر ! چه خوش که قرض کنم بالیاز سپید و غزل که میشود بپرم تا " تو" با پَر از هر شعر هوای طبعِ تو باران بر...
ادامه شعرحرف دارم می شود در را به رویم وا کنی ؟ لحظه ای من را در آغوش نگاهت جا کنی؟ آنچه را عاشق بگوید قصه ای ناگفتنی ست با دلت بشنو بخواه این راز را پیدا کنی قطره باشی می توانی بوسه ای بر گل زنی رود با...
ادامه شعر<<پیشکش>> هوای چشمِ خمارت هوای بارانست نگاه کن به جهان چون گدای بارانست بدونِ چترِ شنودم در انتظارِ تو ام برای من سخنانت دعای بارانست ببار تا بشوم خوشسعادتآنجایی که بوی کاهگِلِ تَر...
ادامه شعربعد از آن تبعید طولانی به راهی دیدمش او نمی دانست و من از دور می بوسیدمش خاطراتش را به آرامی گرفتم در بغل لا به لای دفتر دل باز میجوییدمش در خیالاتم نشست و مثل ایام قدیم روبرویش بودم و چون غنچه می ب...
ادامه شعربیا ... بشین ... ببین .......... دیدی .......- . دیدم .-.-.-.-.#.-. خاطرت است بوی سیگار را بوی عطر را بوی فراموشی را یا شکست جبهه بستنی چوبی ها در درازای زمستان کجایی نفس دلم به وسعت یک تهران تنگ...
ادامه شعربیدار مانده ام ولی اصلا سحر نشد شب های تلخ وحشت من مختصر نشد می خواستم که پر بزنم از سکوت خویش با زخمهای کهنه این بال و پر نشد یک عمر در سکوت خودم گریه کرده ام حتی خدا هم از غم من باخبر نشد ...
ادامه شعرجمهوری تمام تنت را ، به من بده هوش و حواس پرت زنت را ، به من بده با من بخواب مثل زمستان تن درخت مثل زفاف ، در شب یلدا که ...روی تخت خواب مرا بریز ، ته خمره ی جهان مرگی که حل کند تنمان را ، در است...
ادامه شعرکاش بودی ابری بر سرم گاه و ناآگاه خطور میکرد در سرم. کاش دلم با یاد تو میشد تمام و اغازش شعری میشد در دفترم. کاش عشقت را میدیدی در منم که خاک میخورد از چرخ زمان پیکرم انگاه هنوز نمی آیی به دید...
ادامه شعرمیشناسم من تو را که اهل رفتن نیستی دوستت دارم ولی اهل شکفتن نیستی قانعی حتی کمی از زاهدان هم بیشتر سال ها صید توام در فکرِ کشتن نیستی؟ تا ابد شمع توام، راهِ تو روشن می کنم حیف چون افسانه ای، در فک...
ادامه شعردل را به دل تو دادم و رد کردی یک عمر به من تو ظلم بی حد کردی از من که گذشت و روزگارم طی شد ای عشق! فراموش نکن، بد کردی #جواد_امیرحسینی(مهراد) ۱۹ آبان ۱۴۰۲...
ادامه شعرناگه یادم آمد آن همه اشک کز غیابت من شبانه ریختم ناگه یادم آمد آن همه شب در فکر رسیدن به تو خوابیدم هرکجا احتمال رفتنت بود قبل تو به آنجا من میرسیدم سه ساعت و اندی شد آن شب در خیسی باران به انتظار تو...
ادامه شعرنسیمی وزید عطرِ یار آورد حیف جایِ بوسه اش خالیست. #آگرین_یوسفی
ادامه شعرزده شد تکانه ای ب دل غمگین من اغوش تو شد پناهگاه گرم تنگین تن می آید ان مغرب تاریک ب خوابم هر روز و شبم چشم ب راهم تا بیایی و ببینی که چ کردی تو سرچشمه ی شیدایی و دردی دادی بر باد آن دل بی جان جوان ر...
ادامه شعرقدیما رو یادت می یاد؟ کَف بینای اون پیرزن می گفت که خطِ دستامون به همدیگه نمی رسن دستامُ هِی می کشیدم به دیوارای آجُری خیال می کردم که می رن خطای دستم اون طوری خیابونای یخ زده، نگاهِ بارونیِ من ش...
ادامه شعرتو کاری با دلم کردی که هرگز من نمیمیرم ز صبح نور تکرار و که شب تلخ و چو بیدارم بنام حق گرفتار و اسیر عشق و این یارم که او گوید بخواه از من چو من خواهش گرفتارم نفس تنگ و کمی عمر،تمنا شد زهر لحظه ولی...
ادامه شعرعادتم از روی تدبیر و نظر بی زر بود زین سبب تا روز هر شب خاک بر سر میکنم ایمل حکیمی
ادامه شعر