تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
بابک پولادی

مرا در قرنطینه ی نگاهت... حبس اَبد دار!! آخر می دانم" پشت حصار خیالت... جان می سپارم!!!

ادامه شعر
نصرت اله صفی زاده

با آمدنت زلزله ای در دلم افتاد پس لرزه ی این زلزله هر لحظه عیان است خوشحالم از این آمدن زلزله سخت پس لرزه ی آن لحظه ی دیدار و بیان است ...

ادامه شعر
مهدی رستگاری

#رباعی - شماره ۱۱۸ جانمایه جان ای عشق که در زمین دل کاشتمت در قلب نزار خود نهان داشتمت هر چند که از درون مرا می خوردی جانمایه جان خویش انگاشتمت #مهدی_رستگاری شانزدهم مهر سال یکهزار و چهارصد و دو ...

ادامه شعر
سامان نظری

شبی مستم به ره رَستم به از خواب و که تن خستم به نهری خوش صدا ،سیما شکوفا شد دل آن رؤیا قلم دستم نویسا شد که یک آن این به یادم شد تو را ای یار چه من کردم چه سامانی به تنگ کردم که این دنیا ز شاهد ...

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسمه العزیز پیمان و پیمانه در انتهای عشق باید بروم دیگر زین منزل ویرانه دل کنده و برخیزم از عشق تو مردانه در هر تپشش کرد این دل نام تو را فریاد دیدی چه خطایی کرد باز این دل دیوانه آوار وجودم را از ...

ادامه شعر
صدیقه جـُر

✍???? ناز کم کن دلبرا، افسانه میخواهی چرا من که مجنون توام دیوانه میخواهی چرا مو پریشان ، گیسو افشانی به فصل عاشقی بی مروت شانه ی مردانه میخواهی چرا خانه را باعشق ساختم از برای بودنت عاشق...

ادامه شعر
حبیب حسن نژاد

آسان نبود با تو اگر هم‌محل شدم برگشتم از هویّت خود، در تو حل شدم از هر چه کوه، یک سر و گردن بلندترــ بودم؛ به دامن‌ات که رسیدم، کُتل شدم بارید گیسوان تو بر شانه‌های من گفتی: «مرا بپوش!»، سراپا ب...

ادامه شعر
سامان نظری

ای یار که ز عشقت سوختم ز نبودت به دران چِشم دوختم بدانستم که این عشق مرا جان سوز است اما به خوشی بر آتشش افروختم

ادامه شعر
سروش اسکندری

من به این دوست داشتنَ ت عادت دارم تو مرا بخوان به شَهرت تو مرا بخوان به دورترین رویایَ ت تو مرا بخوان به اُفق نگاهَ ت تو مرا بخوان به باران به سلامَ ت به لبخندَت من به این زندگی دوباره عادت دارم من لح...

ادامه شعر
نیما  ولی زاده

آتش خونین هوس هفت رنگ نقش دامنت پاییز نارنجی نوشت از رقص برگ دامنت رز رنگ ایرانی لبت بر خواب ترمه بوسه زد هفت شهرعشق نیلی شد از دریای رقص دامنت زیبا ببین با یک نگاه آشوب جان من شدی لبهای تو آرام کیست...

ادامه شعر
پروانه آجورلو

من در خیالم با تو در جنگم اما کنارت با تو یکرنگم شاید که جنگ با نباید ها کابوس هر شب بوده، دلسنگم هر لحظه با خود در خودم تنها در کوچه های بی تو می لنگم شاید نیازم دیدنت باشد باید بفهمی با تو همسنگم من...

ادامه شعر
شبنم حکیم هاشمی

هوای چشم‌هایش طعم دریا، بوی باران است! نفس‌هایش طراوت دارد و عطر بهاران است! ببین آغوش و دستانش پر از گرمای تابستان دلش پاییز ناب و روح بکرش یک زمستان است! شکفته در هوای چارفصل سرزمین من و هر دم ...

ادامه شعر
نیما  ولی زاده

زیبایی جهان اسیر در چشم رازآلود توست ستاره بر مویت نشست مهتاب شب دامان توست شد باغ گیلاس لبت تن پوش بانوی بهار رقص غزل در مرگ عشق افسانه ی آغوش توست به نستعلیق ابرویت غزل ها را به رقص آری خدا حیران ،...

ادامه شعر
حفیظ (بستا) پور حفیظ

در فصل تگرگ عاشقت می‌مانم در ریزش برگ عاشقت می‌مانم هرچند تبر به ریشه‌ام می‌کوبند تا لحظه ی مرگ عاشقت می‌مانم از کتاب نیلوفرهای آبی،انتشارات دوشنبه،شماره ثبت کتابخانه ملی ۸۵م_۱۳۷۶۳،سال انتشار ۱۳۸۴ ای...

ادامه شعر
سانیا علی نژاد

آتئیست و مرتد و بی دین عالم بودم و با عشق تو مسیحم ای یارا بیا و دین و ایمانم ، ببین خشک و بی ریشه گرفتار زمین بودم ولی مهر تو جانی گرفت و امروز ستاره ی آسمانم ببین...

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسمه اللطیف بازگشت در طلب دیدار محبوب باز آمدم به پیش تو دلبر چه می کنی؟ پنهان ز من در آن طرف در چه می کنی؟ بگشای در که عاشق بی تابت آمده است ای عشق من تو ظلم مکرر چه می کنی؟ چندی شده که رفته ای و ...

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسمه اللطیف یاد چشمان تقدیم به عزیزانم از یاد چشمان تو من دیوانه خواهم شد شبگرد بی‌پروای بی کاشانه خواهد شد من در لهیب یاد تو هر لحظه می سوزم در آتش عشق تو یک پروانه خواهم شد در دوریت چون شمع سو...

ادامه شعر
مهدی سلمانی میاب

گیسوی تو از قصیده بهتر شده است لبهای تو سبک شعر دیگر شده است با نذری آش خود به دیدار من آی آغوش تو بهر من مقدّر شده است شاعر : مهدی سلمانی میاب ...

ادامه شعر
نصرت اله صفی زاده

نیمه ی گمشده ی این جام را پیدا نکن من نمی خواهم بنوشم با تو در،جام دگر

ادامه شعر
رامین فاخری

آسمان را مرخص کردم من ماه را شب ها در صورتِ تو میبینم (رامین فاخری)

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا