- لیست اشعار
- موضوع
- عاشقانه
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
samin A
در17 /02/ 1378 -
حنانه مومنی
در17 /02/ 1385
مرا در قرنطینه ی نگاهت... حبس اَبد دار!! آخر می دانم" پشت حصار خیالت... جان می سپارم!!!
ادامه شعربا آمدنت زلزله ای در دلم افتاد پس لرزه ی این زلزله هر لحظه عیان است خوشحالم از این آمدن زلزله سخت پس لرزه ی آن لحظه ی دیدار و بیان است ...
ادامه شعر#رباعی - شماره ۱۱۸ جانمایه جان ای عشق که در زمین دل کاشتمت در قلب نزار خود نهان داشتمت هر چند که از درون مرا می خوردی جانمایه جان خویش انگاشتمت #مهدی_رستگاری شانزدهم مهر سال یکهزار و چهارصد و دو ...
ادامه شعرشبی مستم به ره رَستم به از خواب و که تن خستم به نهری خوش صدا ،سیما شکوفا شد دل آن رؤیا قلم دستم نویسا شد که یک آن این به یادم شد تو را ای یار چه من کردم چه سامانی به تنگ کردم که این دنیا ز شاهد ...
ادامه شعربسمه العزیز پیمان و پیمانه در انتهای عشق باید بروم دیگر زین منزل ویرانه دل کنده و برخیزم از عشق تو مردانه در هر تپشش کرد این دل نام تو را فریاد دیدی چه خطایی کرد باز این دل دیوانه آوار وجودم را از ...
ادامه شعر✍???? ناز کم کن دلبرا، افسانه میخواهی چرا من که مجنون توام دیوانه میخواهی چرا مو پریشان ، گیسو افشانی به فصل عاشقی بی مروت شانه ی مردانه میخواهی چرا خانه را باعشق ساختم از برای بودنت عاشق...
ادامه شعرآسان نبود با تو اگر هممحل شدم برگشتم از هویّت خود، در تو حل شدم از هر چه کوه، یک سر و گردن بلندترــ بودم؛ به دامنات که رسیدم، کُتل شدم بارید گیسوان تو بر شانههای من گفتی: «مرا بپوش!»، سراپا ب...
ادامه شعرای یار که ز عشقت سوختم ز نبودت به دران چِشم دوختم بدانستم که این عشق مرا جان سوز است اما به خوشی بر آتشش افروختم
ادامه شعرمن به این دوست داشتنَ ت عادت دارم تو مرا بخوان به شَهرت تو مرا بخوان به دورترین رویایَ ت تو مرا بخوان به اُفق نگاهَ ت تو مرا بخوان به باران به سلامَ ت به لبخندَت من به این زندگی دوباره عادت دارم من لح...
ادامه شعرآتش خونین هوس هفت رنگ نقش دامنت پاییز نارنجی نوشت از رقص برگ دامنت رز رنگ ایرانی لبت بر خواب ترمه بوسه زد هفت شهرعشق نیلی شد از دریای رقص دامنت زیبا ببین با یک نگاه آشوب جان من شدی لبهای تو آرام کیست...
ادامه شعرمن در خیالم با تو در جنگم اما کنارت با تو یکرنگم شاید که جنگ با نباید ها کابوس هر شب بوده، دلسنگم هر لحظه با خود در خودم تنها در کوچه های بی تو می لنگم شاید نیازم دیدنت باشد باید بفهمی با تو همسنگم من...
ادامه شعرهوای چشمهایش طعم دریا، بوی باران است! نفسهایش طراوت دارد و عطر بهاران است! ببین آغوش و دستانش پر از گرمای تابستان دلش پاییز ناب و روح بکرش یک زمستان است! شکفته در هوای چارفصل سرزمین من و هر دم ...
ادامه شعرزیبایی جهان اسیر در چشم رازآلود توست ستاره بر مویت نشست مهتاب شب دامان توست شد باغ گیلاس لبت تن پوش بانوی بهار رقص غزل در مرگ عشق افسانه ی آغوش توست به نستعلیق ابرویت غزل ها را به رقص آری خدا حیران ،...
ادامه شعردر فصل تگرگ عاشقت میمانم در ریزش برگ عاشقت میمانم هرچند تبر به ریشهام میکوبند تا لحظه ی مرگ عاشقت میمانم از کتاب نیلوفرهای آبی،انتشارات دوشنبه،شماره ثبت کتابخانه ملی ۸۵م_۱۳۷۶۳،سال انتشار ۱۳۸۴ ای...
ادامه شعرآتئیست و مرتد و بی دین عالم بودم و با عشق تو مسیحم ای یارا بیا و دین و ایمانم ، ببین خشک و بی ریشه گرفتار زمین بودم ولی مهر تو جانی گرفت و امروز ستاره ی آسمانم ببین...
ادامه شعربسمه اللطیف بازگشت در طلب دیدار محبوب باز آمدم به پیش تو دلبر چه می کنی؟ پنهان ز من در آن طرف در چه می کنی؟ بگشای در که عاشق بی تابت آمده است ای عشق من تو ظلم مکرر چه می کنی؟ چندی شده که رفته ای و ...
ادامه شعربسمه اللطیف یاد چشمان تقدیم به عزیزانم از یاد چشمان تو من دیوانه خواهم شد شبگرد بیپروای بی کاشانه خواهد شد من در لهیب یاد تو هر لحظه می سوزم در آتش عشق تو یک پروانه خواهم شد در دوریت چون شمع سو...
ادامه شعرگیسوی تو از قصیده بهتر شده است لبهای تو سبک شعر دیگر شده است با نذری آش خود به دیدار من آی آغوش تو بهر من مقدّر شده است شاعر : مهدی سلمانی میاب ...
ادامه شعرنیمه ی گمشده ی این جام را پیدا نکن من نمی خواهم بنوشم با تو در،جام دگر
ادامه شعرآسمان را مرخص کردم من ماه را شب ها در صورتِ تو میبینم (رامین فاخری)
ادامه شعر