بسمه العزیز
پیمان و پیمانه
در انتهای عشق
باید بروم دیگر زین منزل ویرانه
دل کنده و برخیزم از عشق تو مردانه
در هر تپشش کرد این دل نام تو را فریاد
دیدی چه خطایی کرد باز این دل دیوانه
آوار وجودم را از جور تو بردارم
با سیل سرشک خود در گریه مستانه
این دام برای من بسیار محقر بود
سیمرغ کجا گیرند با مختصری دانه
دل کرده به پا غوغا در سینه به بی تابی
باید ز سر پیمان خیزیم به پیمانه
مهدی به دل این شب خون شد دل تو از وی
دیری است که خفته است او بشتاب به میخانه
مهدی رستگاری
بامداد پنجم تیرماه سال یکهزار و چهارصد خورشیدی
بیست و ششم ژوئن سال ۲۰۲۱ میلادی
دفتر شعر روزگاران
۰۶۸
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 17 مهر 1402 22:12
.مانا باشید و شاعر
مهدی رستگاری 17 مهر 1402 23:22
درود و سپاس