- لیست اشعار
- موضوع
- عاشقانه
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
parisa fekri
در30 /02/ 1394 -
maryam zallaghi
در30 /02/ 1369 -
یاسر فرازیمقدم
در30 /02/ 1365 -
محمد مهدی نصرزاده
در30 /02/ 1389
دستِ رد بر سینه یِ عشقش! زدم تا که بداند؛ عشقبازی، بازیِ تَن نیست تا جانَش نخواند.
ادامه شعرمردمان به داد رسید دیوانه حیدر شدم تشنه زیارت پادشه نجف شدم گر بپرسند این علی کیست که دیوانه شدی تاسحر میگویم از خیر و فضیلات علی آنکه در حین سجودش زکاتی میدهد آنکه جان بنت احمد فدایش میشود آنکه بر د...
ادامه شعربسمه العزیز بغض فریاد روزگاری است که بی شوق تمنای کسی نیست در اهل زمان حرمت و پروای کسی سال ها رفته و در کشور خوبان جهان قلب مردم نشده هیچ دگر جای کسی نیست این گوشه قلب همه عالم دیگر به اصالت به شر...
ادامه شعرگرچه در جانم همیشه هست جای مادرم جان خود را کرده ام از جان فدای مادرم در مسیر آرزوهایم، به غیر از عشق دوست هست بی تردید، در آن، رد پای مادرم گرچه بیماریم لیکن مبتلای او شدیم نوشدارویی نباشد جز دوای...
ادامه شعرمریمانه (۱۶) باقایق خیال به دریای چشم تو من آمدم شبی به تماشای چشم تو برخوردپلکهای تو طوفان نوح را ازسر گرفته بود به دریای چشم تو مثل تمام خاطره هایم قشنگ بود آن باغ پرشکوفه ی رؤیای چشم تو آن شب چه خ...
ادامه شعرتو بخواهی تا ازل بیدار می مانم هنوز پشت افکار جنون هوشیار می مانم هنوز یاد آن رنگی که لبهایت به ما اموخته بود تا ابد با سرخی اش تبدار می مانم هنوز قامت زیبای تو قلب مرا آغشته کرد دوری و ...
ادامه شعرتا تو باشی، حال ما خوب است بی تو این دل، در آشوب است غم هجران می زند به جانم نیش دل به یادت همیشه محجوب است
ادامه شعردر خیالم یاد چشمت میکند مجنون مرا میروم تا اوج مستی میشوم از خود رها تا که لب وا میکنم دیوانه میپندارمند حال من را کس نمیداند جفا کردی جفا با همین اشکی که از چشمان من لبریز شد مینویسم نامه ها ...
ادامه شعرتک بیت غزل هایم امشب به سرم آمد از برق نگاه یار، شوقی به دلم آمد گفتم غزلی جانا در وصف کمال او مهرش به دلم افتاد، جانی به دلم آمد ...
ادامه شعردلتنگی هایت را می خرم! یکجا؛ و در حوله ای از ابر می پیچم؛ تا مبادا پای لنگ پلک دلی سنگی گوشه ی احساس لطیفت را روی طاقچه ی عادت لب پر کند بساط را جمع کن!!!...
ادامه شعرو من؛ اگر شاعر بودم، بند بندِ وجودت را؛ به قافیه و ردیف می کشیدم آخ که؛ اگر شاعر بودم من ...
ادامه شعرمریمانه (۱۵) ای تک درخت یخزده دراوج اضطراب درسردی وسکوت زمستان من مخواب سرما امان نمیدهدت ای تک درخت من یک لحظه صبر کن،مگرمرده آفتاب؟ سرداست یاکه لرزش من بی بهانه است عمریست این سئوال دلم مانده بی جو...
ادامه شعر✍????به نام عشق گذری کن به غزل هایم تو حرف دلم را نخوانده می فهمی بخوان حدیث مطربی را ومعنی کن که متهمم نکنند شاعران به نادانی تو سال هاست که شاه نشین غزلم بودی نخند دلخوشیم هست این دو ب...
ادامه شعرمثلِ آن شعبده بازم که؛کلاهش سوراخ خرگوش؛ جَسته در دشت و دَمَن و همه حضار؛ به ریشِ پدرش می خندند!
ادامه شعربارالها من ندارم طاقت درد فراق مگر از کدام گناه جبر من است دوری یار مگر در باغ ما در حسرت فقدان چه بود که به سوی آن بیابان های بیگانه شتافت کاش دل ماهم به قدر صخره ای سنگینه بود تا به یک نیم نگهی مجنو...
ادامه شعربی شک ز جان ما، گذر خواهی کرد از عاشقی و عشق حذر خواهی کرد پندی دهمت بشنو و بر جان بنویس بی عشق مباش، ضرر خواهی کرد ...
ادامه شعر✍????توبگو بهر من غمزده دل تنگ شدی یا چومن عاشق دیوانه ی پا بست شدی من همان عاشق ودیوانه ی زارت هستم تو به اندازه ی من ملتهب درد شدی وقتی از جام دوچشم تو قدح می چینم توهم آشفته ی آ...
ادامه شعراز گلستانِ لبت، گل بوسه امشب چیدنی است دسته دسته، یاس شرم از چشم تو روییدنی است روبه رویِ تو، نگاهت در نگاهم، گنگ و مات نازنینم! قبلِ هر بوسه، نگاهت دیدنی است "من کجا و جرأتِ بوسیدنِ لبهایِ تو"* دل ...
ادامه شعرآینه؛ نبودنت را فریاد کشید چنان که خورشید در افق محو شد ساعت دیواری مدام دهن کجی می کند عقربه ها دستشان در یک کاسه است برای شکنجه... حتی پرده خنده زنان نسیم را در آغوش کشیده پچ پچ هایشان گوش فلک را ه...
ادامه شعر