3 Stars

فراق یار

ارسال شده در تاریخ : 09 امرداد 1402 | شماره ثبت : H9425837

بارالها من ندارم طاقت درد فراق
مگر از کدام گناه جبر من است دوری یار
مگر در باغ ما در حسرت فقدان چه بود
که به سوی آن بیابان های بیگانه شتافت
کاش دل ماهم به قدر صخره ای سنگینه بود
تا به یک نیم نگهی مجنون نمی شد دل ما
کاش که آن روز چشم ماهم ذره ای خوابیده بود
تا که قفلی نمی زد بر سر آن ماه مهان
مگر این دریای عشق تا به کجا تاریکی است
که به هرجا نگرم نیابم آن دُّر گران
یا به اعماق می روم، اعماق دریای جنون
یا که یار می رود و میشکند قلب مرا
بارالها یا وصال یار قرار ده مقصدم
یا اگر نیست بی درنگ از من بگیر جان مرا

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 77 نفر 149 بار خواندند
امیر عاجلو (10 /05/ 1402)   | محمد مولوی (10 /05/ 1402)   | ابوالحسن انصاری (الف. رها) (11 /05/ 1402)   | پویان صالحی (12 /05/ 1402)   | سروش اسکندری (15 /05/ 1402)   |

رای برای این شعر
تعداد آرا :4


نظر 4

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا