3 Stars

غم تنهایی

ارسال شده در تاریخ : 11 امرداد 1402 | شماره ثبت : H9425862

در خیالم یاد چشمت می‌کند مجنون مرا
می‌روم تا اوج مستی میشوم از خود رها

تا که لب وا می‌کنم دیوانه می‌پندارمند
حال من را کس نمی‌داند جفا کردی جفا

با همین اشکی که از چشمان من لبریز شد
می‌نویسم نامه ها اما نمی‌خوانی چرا؟

عمر من بر باد دارد می‌رود ای نازنین
اندکی با من بمان و زخم ها را کن دوا

پا در این دریای عشقت من نهادم ناگهان
موج این دریا مرا از یاد برد ای بی‌وفا

می‌نشینم در خفا با خاطراتت در دلم
با خودم آهسته می‌گویم چرا کردم خطا

کاش می‌شد تا که‌ با هم شعر را پایان دهیم
حیف اما بی‌خبر هستی ز احوالم حنا

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 3 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 69 نفر 110 بار خواندند
امیر عاجلو (11 /05/ 1402)   | سروش اسکندری (11 /05/ 1402)   | ابوالحسن انصاری (الف. رها) (11 /05/ 1402)   | محمدحسن عبدی (11 /05/ 1402)   | علی معصومی (12 /05/ 1402)   | محمد مولوی (08 /06/ 1402)   |

رای برای این شعر
تعداد آرا :2


نظر 4

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا