دلبر دل نشین ما دل به دلم نمی دهد
همره من نمی شود یاد صنم نمی کند
دل به هوای وصل او در عجب است زبی دلی
بر سرکوی دلبرش باده به جم نمی زند
باغ گلش شکفته است گل به گلش خنده کنان
خنده به روی من کند سر به سرم نمی شود
رشک برم به حال او غبطه خورم به هر زمان
خواهش این قلندرش به یک گرم نمی خرد
کعبه ی من همین صنم سجده به روی او کنم
گرچه برند به آتشم باز کرَم نمی کند
عشوه اگر که می کنی باز بدان نگار من
این دل بی قرار من پا به عدم نمی نهد
شاه نشین چشم من گیسوی زرنگار توست
ناز تو را مصورم به صد قلم نمی کشد
غره مشو تو جان من زین همه بی قراری ام
کشتی به گل نشسته را هزار بلم نمی برد
قاصد خوش خبر ببر از بر این شکسته دل
قصه ی درد من دلی در عجبم نمی درد
او به سرای عاشقی مشک فشان کند چنین
معجر اگر که افکند هم نفسم نمی شود
ای گل خوش نسیم من نازمکن در این سرا
کفتر عشق تو منم بی تو دلم نمی پرد
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 10
امیر عاجلو 20 شهریور 1401 11:23
سلام ودرود
علی مزینانی عسکری 21 شهریور 1401 06:43
درود بر شما مدیر توانا
محمد مولوی 20 شهریور 1401 12:09
علی مزینانی عسکری 21 شهریور 1401 06:51
سلام و سپاس جناب مولوی
ابوالحسن انصاری (الف. رها) 21 شهریور 1401 00:52
درود و ارادت
علی مزینانی عسکری 21 شهریور 1401 06:53
درود استاد انصاری
حسن مصطفایی دهنوی 25 شهریور 1401 08:27
درود ها استاد
بسیار زیبا است
علی مزینانی عسکری 26 شهریور 1401 00:39
سلام و سپاس بزرگوار
رضا کاظمی اردبیلی 25 شهریور 1401 22:25
عرض ادب
زیبا و دلنشین بود.
درود بر شما شاعر توانا و گرانقدر.
علی مزینانی عسکری 26 شهریور 1401 00:41
سلام و سپاس شاعر ارجمند