- شاعران
- ولی اله بایبوردی
- دفتر شعر اشعار ولی اله بایبوردی
- شعر یا علی شب غسل ده تنها مرا | ولی اله بایبوردی | شعر ایران
آخرین اشعار
دفاتر شعر
آخرین نوشته ها
معرفی کنید
-
لینک به آخرین اشعار :
لینک به دفاتر شعر:
لینک به پروفایل :
پربازدیدترین اشعار
یا علی شب غسل ده تنها مرا
ارسال شده در تاریخ : 21 دی 1399
| شماره ثبت : H9414464
یا علی شب غسل ده تنها مرا
خلق را ، لا باخبر ، از ماجرا
پیکرم را دفن کن در زیر خاک
تا امانت را دهی بر مصطفا
ولی اله بایبوردی
07 / 11 / 1398
ایام فاطمیه :
شهادت ام ابیها را تسلیت عرض می نماییم .
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
کاربرانی که این شعر را خواندند
امیر عاجلو (22 /10/ 1399) | ولی اله بایبوردی (22 /10/ 1399) | مسعود مدهوش (22 /10/ 1399) | کاویان هایل مقدم (22 /10/ 1399) | علی آقا اخوان ملایری (22 /10/ 1399) | مرضیه نورالوندی (22 /10/ 1399) | بهنام حیدری فخر (22 /10/ 1399) | سام زمانپور (24 /10/ 1399) | آرمان مرادی (07 /02/ 1400) |
رای برای این شعر
امیر عاجلو (22 /10/ 1399) مسعود مدهوش (22 /10/ 1399) علی آقا اخوان ملایری (22 /10/ 1399) کاویان هایل مقدم (22 /10/ 1399) مرضیه نورالوندی (22 /10/ 1399) بهنام حیدری فخر (22 /10/ 1399)
تعداد آرا :6
بازدید ویژه
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
aaa bbb
در18 /02/ 1394 -
Asal Amiri
در18 /02/ 1382 -
سامان بقایی
در18 /02/ 1379
نظر 14
امیر عاجلو 22 دی 1399 09:35
درود و سلام موفق و مانا باشید
ولی اله بایبوردی 22 دی 1399 10:41
سلام
سپاس
مسعود مدهوش 22 دی 1399 11:05
درود بر استاد قالبهای اشعار
بنده مذهبی نیستم اما به قالب اشعار شما علاقه مندم و دنبال میکنم دستمریزاد
ولی اله بایبوردی 22 دی 1399 11:12
سلام
جناب استاد ارجمند
ممنون وسپاس از رک گویی تان ....
در تمامی حال به شادمانی و خوشی در مسیر زندگانی بحق باشید .
آرزوی توفیق برای شما فرهیخته یِ عزیز از صمیم قلب ...
کاویان هایل مقدم 22 دی 1399 12:05
درود بر شاعر متعهد
البته حسن چنین جمعهایی همانطور که جناب دکتر هم بدرستی گفتند، ایجاد فضای آزاد توام با احترام به عقاید یکدیگر است هر چند متاسفانه بعضی اوقات افرادی چه با قصد قبلی و جه از سر نادانی این آرامش را با ارسال نظرات مغرضانه مخدوش می کنند. البته تعداد این موارد انگشت شمار بوده. مثلا اگر عزیزی برای سرودن از چشمه عواطف پدری یا مادری خود وام گرفته یا برای همسر خویش شعری تقدیم کرده، به نظر من تنگ نظری است که نظر خودمان را به عنوان مانیفست سایت و با کلامی خشن چنین عنوان کنیم که فلانی اینجا محل معرفی اعضای خانواده ات نیست یا به کجا مراجعه کن.
اینگونه اظهار فضل از شأن یک ادیب و فرهیخته به دور است. همه کس در ارائه آثار خود با رعایت قوانین از پیش اعلام شده مدیر سایت آزاد است. حالا به کسی چه که فلان شخص میخواهد در مورد چه موضوعی حرف بزند.
اینها را که می بینم بیشتر به این حقیقت می رسم که هنوز تا رسیدن به جامعه دموکراتیک به معنای واقعی خیلی راه داریم.
باید از دیکتاتور درون ذهن خود شروع کرد.
ولی اله بایبوردی 22 دی 1399 17:16
سلام
جناب استاد فرهیخته یِ ارجمند
یاد ضرب المثلی افتادم :
داستان ضرب المثل عیسی به دین خود، موسی به دین خود ...
مورد استفاده:
زمانی به کار میرود که از کسی بخواهیم در کار ما دخالت نکند
و کاری به کار ما نداشته باشد.
زمانی که اسلام دین تازهای بود و تعداد مسلمانان در شهر مکه هنوز کم بود،
کافران مردم تازه مسلمان شده را از هر راهی که میتوانستند
مورد آزار و اذیت قرار میدادند تا از دین و آیین جدید خود دست بردارند.
تا اینکه گروهی از تازه مسلمانها نزد پیامبراسلام آمدند
و از آزار و اذیت کافران مکه به ایشان شکایت کردند. آنها درنهایت گفتند
اینطوری نمیشود شما باید اجازه دهید ما با آنها وارد جنگ شویم، یا اینکه ما
به همراه خانوادههایمان از این شهر میرویم.
پیامبر فرمودند: حالا وقت جنگ نیست؟
بهتر است شما از این شهر بروید. مدتی است باخبر شدیم در کشور همسایه حبشه
پادشاهی به نام نجاشی روی کار آمده که بسیار خداپرست و آزاده است.
بهتر است شما گروه گروه به طور مخفی از مکه خارج شوید و
به طرف حبشه حرکت کنید.
از آن پس یاران پیامبر در گروههای کوچکی سوار کشتی میشدند
و از راه دریا خود را به کشور حبشه میرساندند. بعد از مدتی غیبت یاران پیامبر
در شهر مکّه احساس شد و کم کم کافران مکه فهمیدند یاران پیامبر
برای اینکه از دست آزار و اذیت آنها در امان بمانند شهر مکه را به مقصد حبشه
ترک کردند.
کافران مکّه که نمیخواستند این دین جدید گسترش پیدا کند،
سریع گروهی را به دنبال آنها فرستادند تا آنها را دوباره به مکه بازگردانند.
این گروه هدایایی را برای نجاشی پادشاه حبشه با خود بردند
تا در برابر آن هدایا تازه مسلمانها را به این گروه تحویل دهند.
وقتی کافران در حبشه وارد قصر پادشاه این کشور شدند، هدایا را پیش کش کردند
و گفتند: ما میخواهیم شما در برابر این هدایا گروهی از مردم شهر ما که دیگر
حاضر نیستند بتها را بپرستند و میگویند خداپرست شدهاند به ما تحویل بدهید.
آنها برده هستند و باید نزد اربابانشان برگردند.
نجاشی پادشاه حبشه که مرد آزادهای بود گفت:
من نمیتوانم بدون اینکه این گروه از مردم شما را ببینم و با آنها صحبت کنم
آنها را به شما تحویل دهم. بهتر است آنها را به قصر بیاوریم تا حرفهای این گروه را
هم بشنویم و این کار را هم کرد. گروهی از مأمورانش را به سراغ این گروه فرستاد
تا به قصر پادشاه بیایند و به کافران گفت: اگر حرفهای شما درست باشد.
این گروه از پناهندگان را به شما تحویل میدهم ولی اگر خلاف گفتههای شما
ثابت شود شما باید هرچه زودتر این کشور را ترک کنید.
وقتی تازه مسلمانها وارد قصر حاکم شدند، نجاشی رو به آنها کرد و گفت:
در مورد دین جدیدتان صحبت کنید تا ببینیم این دین جدید مردم را
به چه دعوت میکند؟
یکی از مسلمانان که پسرعموی پیامبر بود جلو آمد و گفت:
دین ما دین برابری و مساوات است. در دین ما سیاه و سفید با هم برابرند،
هیچ کس برده نیست و همهی آدمها بنده خداوند هستند.
کافران گفتند: دیدید ما چه میگوییم؟ این گروه هیچ چیز را قبول ندارند.
این گروه حتی پیامبر شما مسیحیان را هم قبول ندارند.
پسرعموی پیامبر در پاسخ شروع به تلاوت آیاتی از سورهی مبارکه مریم کردند
که در مورد حضرت مسیح بود. نجاشی که حرفهای او را شنید گفت:
به درستی که در کتاب مقدس ما مسیحیان انجیل هم به ظهور آخرین پیامبر خدا
اشاره شده.
شما آمدهاید پیروان آخرین پیامبر الهی را با خود ببرید. و آزارشان دهید این گروه
که با شما جنگی ندارند.
یکی دیگر از مسلمانان گفت: پیامبر ما حتی به ما اجازه نداد تا با آنها بجنگیم.
حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) گفتند باید به سایر ادیان احترام بگذارید،
دین آنها برای خودشان دین ما هم برای خودمان،
ولی آنها دایم در حال اذیت و آزار ما هستند.
نجاشی پادشاه حبشه گفت: حقیقتاً پیامبر شما حرف درستی زده.
عیسی به دین خود، موسی به دین خود.
شما در کشور ما آزاد هستید و میتوانید به راحتی زندگی کنید.
من هرگز شما را به آنها تحویل نخواهم داد.
منبع:rasekhoon.net
هرچند اطناب شد ... ارزشی دارد ....
سپاس و ممنون از همراهی تان
در پناه حق
شادکام باشید .
کاویان هایل مقدم 23 دی 1399 10:40
دقیقا همین است. اتفاقا صحنه به صحنه این روایت در فیلم محمد رسول الله(ص) که عنوان اصلی آن رسالت بود با هنرنمایی بی بدیل هنرپیشگان هالیوود جلوی چشمم هست.
ولی در این چند دهه اخیر عجیب دچار التقاط فرهنگی شدیم و به خودمان اجازه هرنوع پرخاشگری و چنگ انداختن به همدیگر را می دهیم. واقعا دلم می سوزد برای احترامی که سابق به هم می گذاشتیم و در دوره کنونی اثری از آن نمانده. حتی بین افراد تحصیلکرده اجتماع حرمت بزرگ و کوچک و پیش کسوت و جوان خیلی کمرنگ شده است.
ما حتی اگر صد در صد به حقانیت عقیده خود ایمان داشتیم خود را مجاز نمی دانستیم به لحاظ حفظ حریم و کرامت نسلهای قبل با گستاخی نظر دهیم و هر کاری را از راه آن انجام میدادیم.
ببخشید حرف حرف آورد ولی غرض درد دل دوستانه بود.
ولی اله بایبوردی 24 دی 1399 10:32
سلای مجدد
جناب استاد بزرگوار
سپاس از دقت نظر هوشمندانه تان
ممنون از دیدگاه ارزشمند ....
پایدار باشید .
علی آقا اخوان ملایری 22 دی 1399 12:05
درودها بر شما، بسیار زیبا و دلنشین سروده اید
قلمتان نویسا، موفق باشید در پناه حق تعالی
ولی اله بایبوردی 22 دی 1399 17:16
سلام
ممنون از همراهی تان
مرضیه نورالوندی 22 دی 1399 13:01
درود بیکران شاعر بزرگوار، پایدار باشید
ولی اله بایبوردی 22 دی 1399 17:17
سلام
سپاس
بهنام حیدری فخر 22 دی 1399 15:21
درود بر شما جناب استاد بایبوردی ادیب و شاعر ارجمند و فرهیخته
شعری با درون مایه مذهبی و اعتقادی و بسیار تاثیرگذار
و مثل همیشه زیبا و ظریف سرودید گرامی
باغ اشعارتان پرفروغ و گل فشان باد
ولی اله بایبوردی 22 دی 1399 17:17
سلام
جناب استاد حیدری فخر ارجمند
سپاس و ممنون از دیدگاه ارزنده تان
شادکام باشید و سربلند .