3 Stars

دوبیتی

ارسال شده در تاریخ : 19 امرداد 1399 | شماره ثبت : H9412037

در تو تغییری که من نتوانم ای دنیای دون
لااقل بگذار در دل با خیالی خوش زیم
عمر شد از کف مرا در کوچه های بی کسی
یک نفر عاقل نشدپیدا بگوید من کیم
.................. ........... ..........
مجنون عشقم من لیلای من بس کو
یادش مرا برده در هجر تو در تو
رفتم به دنبالش از او نشانی نی
هر کوچه را گشتم هر خانه کو بر کو
............................................... .
با کمال اشتیاق افتاده بر این ساحلم
موج دریا نغمه می خواند به گوش باطنم
وسعت دریا چنان مبهوت کرده جان من
حق ندایم می زند ان جلوه را من ناظمم
.......... ........................................
زیبا ترین همراز من بر گو که تاریخ
از ما و من در ذهن خود بسیار دارد
تو باغ زیبای وطن را سرو نازی
من هم"غریب" ی که غم دیدار دارد
...... ....ادامه دارد

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 92 نفر 128 بار خواندند
امیر عاجلو (21 /05/ 1399)   | محمد مولوی (21 /05/ 1399)   | محمد علی رضا پور (21 /05/ 1399)   | ولی اله بایبوردی (22 /05/ 1399)   | حسین یوسفی رزین (23 /05/ 1399)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (21 /05/ 1399)  محمد مولوی (21 /05/ 1399)  ولی اله بایبوردی (22 /05/ 1399)  
تعداد آرا :3


نظر 3

  • امیر عاجلو   21 امرداد 1399 11:52

    .مانا باشید و شاعر rose

  • محمد علی رضا پور   21 امرداد 1399 15:06

    وسعت دریایتان مبهوت کننده باد

  • محمد علی رضا پور   21 امرداد 1399 15:06

    #شعر_سبز / #چندآهنگ
    به نام
    "شکّیّات، مشکوک اند"

    هر صبح با صدای تو بیدار می شوم

    با خنده های ناب تو

    شیرین ترین غزل ها را

    خریدار می شوم

    قاصدک ها اگرچه بسیارند

    می شود مستقیم از تو شنید

    می شود دید و می شود بوسید

    می توان با تمام جان خندید

    آفتابگردان باید بود

    به سوی آفتابی ترین مهر

    ابرِ کوچنده در عشق

    به پای مهربان ترین باران

    آن گاه، راحت

    آن وقت، پر طراوت

    می شود بوسه شد وصال تو را

    تو را

    بله، خودِ تو را

    شکّیّات، مشکوک اند

    شطحیّات، گنگ و بی زبان

    و از این واژه های نارس، دل می گیرد

    و آهسته آهسته می میرد

    زندگی، زندگانی

    نصیب دلِ زنده است

    باید ابر باران زا باشی

    باید غنچه باشی و بشکفی با نگاهش

    باید بشکافی مِه را

    مگر می شود مهر، مهربان نباشد؟!

    و باران، مهرباران؟!

    شکّیّات، مشکوک اند

    مفلوک اند

    و در نگاه پاکان، پوک اند

    نور، تاریک نیست

    نور، اثبات می خواهد چه کار؟!

    هر صبح با صدای تو بیدار می شوم

    ای سراسر سُرور!

    ای بی کران حضور!

    ای اولین و آخرین حقیقت غزل!

    ای نور!

    لبّیک

    سلامٌ علیک.


    توضیحات

    چندآهنگ یا سبز، گونه ای از شعر است که در آن، به جای یک وزن خاص (مثل شعر سنتی) ویا یک وزن کوتاه و بلندشونده و حداکثر کمی مُنعَطِف(مثل شعر نیمایی)،
    چند وزن مختلف به کار می رود و بر این اساس هم می توان کلمات و عباراتی را که در وزن اصلی نمی گنجند، در آن گنجانید و هم می توان فضاهای عاطفی‌ مختلفی را با تغییر وزن ایجاد کرد.
    چندآهنگ یا شعر سبز، گونه‌ هایی دارد و بطور کلی در میان شعر سنتی و همچنین در میان شعر سنتی و نو و همچنین در میان شعر نو به کار می رود و در گونه ی اخیر، چندآهنگ تر و منعطف تر از شعر نیمایی و موزون تر، قافیه گزین تر،
    قاعده مند تر و در یک کلمه، زیباتر از شعر سپید است.

    #محمدعلی_رضاپور (مهدی‌)

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا