بُرد یا باخت ، از این قِصه پُر از تردیدم
زندگی طعم قماریست که من فهمیدم
شانس! تعبیر بدی داد به دستم ای کاش
خواب این معرکه را جور دگر می دیدم
پشت این سنگر لو رفته خیالم خوش بود
اینکه با دشمن فرضی چِقَدر جنگیدم
من اگر ساده و افتاده نبودم هرگز
قد کوهی به پَر کاه نمی ارزیدم
آسیابان که مرا خسته به نوبت می دید
پس چرا اینهمه من دور خودم چرخیدم
زندگی چشمه ی طغیانگر ما بود اگر
مثل یک سنگ به پای تو نمی غلطیدم
فرزاد الماسی
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 21 اسفند 1402 13:04
.مانا باشید و شاعر