چرا برای دل دیگران مهیایی
ولی برای من آیایِ دستِ امّایی ؟!
میان بغض فرو خورده ام چه میخواهی
شبی که پر شده شعرم از اشک تنهایی!
بیا به ساحل چشمم بدون هیچ اصرار
بگو به دیدن این زن دوباره می آیی!
شراب شعر ؛ همیشه تو را به سر دارد
تویی که طعم شراب از لب هجاهایی !
تورنگ سرخ غروبی که در نهایت غم
کشیده خط به خیالم در اوج زیبایی
بیا وحرف بزن با خیال منتظرم
کسی برای شب من نخواند لالایی!
به پیشگاه دلم پا گذاشتی یک شب
هنوز غرق خیالم ؛ محال رویایی!
#محبوبه_دشتبان
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 31 امرداد 1400 23:35
درود بر شما