3 Stars

شوخی و جدّی، با بهار و بقیه

ارسال شده در تاریخ : 23 اسفند 1399 | شماره ثبت : H9415363

درودها!
شوخی و جدّی، با بهار و بقیه

"سبزه در سبزه‌زار منتظر است
پشتِ درها، بهار منتظر است"

تا بیاید بهار، باز از راه
باغ، پروانه وار، منتظر است

یاس در پوستش نمی‌گنجد
لاله در لاله‌زار، منتظر است

قلبِ شمشاد می‌تپد از شوق
سَرو هم با چنار، منتظر است!

ابر در آسمان فراوان است
جوششِ چشمه‌سار، منتظر است

کوه دارد ترانه می‌خواند
نغمهء جویبار، منتظر است

رود، سرشارِ جنب و جوش، شده
شُرشُرِ آبشار، منتظر است

تا کند پاک، باز آیینه
چهره را از غبار، منتظر است!

تا برقصد به دست‌های نسیم
موجِ موی نگار، منتظر است!

پشتِ پرچینِ خانهء دلبر
عاشقی بی‌قرار، منتظر است!

با همه بی‌قراریَش امّا
کاملا با وقار، منتظر است!

مدّتی می شود در آن اطراف
دیده بر راهِ یار منتظر است!

تا بگیرد جوابِ مثبت از او
مثلِ یک خواستگار، منتظر است!

در بخارا بهار را دیدند
ساکنِ قندهار، منتظر است!

اصفهانی به ریشِ غم خندید
ساکنِ سبزوار، منتظر است!

شادمانی چه " عالمی دارد"؟
فردِ بر غم دچار، منتظر است!

تا شود سبز و شاد، تاکستان
آدمِ میگسار، منتظر است!

آن که مستِ شرابِ باقی شد
عاقل و هوشیار، منتظر است

با حقوقِ کمی که می‌گیرد
کارگر، شرمسار، منتظر است!

گر چه یک عمر مثلِ همکارش
مانده زیرِ فشار، منتظر است!

تا به آتش بیفکند خود را
یا که زیرِ قطار، منتظر است!

مرد، دنبالِ لقمه‌ای نان است
خانمِ خانه‌دار، منتظر است!

با امیدِ شکفتنِ برجام
شیخِ دولت‌مدار، منتظر است!

گر چه دائم به خنده می‌گوید
هست بی‌اختیار! منتظر است!

آن یکی در حیاط خلوتِ خود
دائماً می‌دهد شعار، منتظر است!

آخورِ اسبِ حاکمان، پُرِ کاه
قاطری زیرِ بار، منتظر است!

خنده بر لب، میانِ انبارش
عاملِ احتکار، منتظر است!

تا سواری بگیرد از پولش
مثلِ یک شهسوار، منتظر است!

در پیِ مالیاتِ نوسازی
حضرتِ شهردار، منتظر است!

هم گرانی نشسته تا از ما
در بیارد دمار، منتظر است!

زیرِ پای تمامِ دزدان هم
توسَنی راهوار منتظر است!

پیشِ اربابِ قدرت و تزویر
مادحِ پاچه‌خار، منتظر است!

مختلس در کمینِ بیتُ المال
بعد از او رشوه خوار، منتظر است!

بی خیالِ ندای وجدانش
بلکه با افتخار، منتظر است!

با یکی گفتم این همه دزدی؟
گفت: ایل و تبار، منتظر است!

کشکِ خود را بساب زیرا که
دوغ هم در تغار، منتظر است!

تا بگوید قلم حقیقت را
خسته و سوگوار، منتظر است!

پشتِ دروازۀ دلِ تنگم
درد چون زهرِ مار، منتظر است!

اشکِ گرمم چه سرد می بارد
در گلویم هَوار، منتظر است!

تا به پایان رسد زمانۀ غم
گردشِ روزگار، منتظر است

رو به سوی خدا بیارم چون
لطفِ پروردگار، منتظر است

#محمدعلی_سلیمانی_مقدم ۰۱-۰۱-۱۳۹۹

بیت اول، از دوست ادیبم، #جناب_حسن_شاه_رجب

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 5 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 94 نفر 217 بار خواندند
امیر عاجلو (24 /12/ 1399)   | بهنام حیدری فخر (24 /12/ 1399)   | کاویان هایل مقدم (24 /12/ 1399)   | محمد مولوی (24 /12/ 1399)   | کاظم قادری (24 /12/ 1399)   | محمدعلی سلیمانی مقدم (24 /12/ 1399)   | علی معصومی (24 /12/ 1399)   | ولی اله بایبوردی (25 /12/ 1399)   | آرامش ظهرابی (25 /12/ 1399)   | رسول نظری (25 /12/ 1399)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (24 /12/ 1399)  بهنام حیدری فخر (24 /12/ 1399)  کاویان هایل مقدم (24 /12/ 1399)  محمد مولوی (24 /12/ 1399)  کاظم قادری (24 /12/ 1399)  علی معصومی (24 /12/ 1399)  ولی اله بایبوردی (25 /12/ 1399)  آرامش ظهرابی (25 /12/ 1399)  رسول نظری (25 /12/ 1399)  
تعداد آرا :9


نظر 12

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا