من شاعرِ درباریِ چشمانِ تو بودم!
در حدّ و حدودم!
بر ساحتِ ابروی خمَت، بوده سجودم
هنگامِ قعودم!
در خلوتِ تو، آمده بودم که بمانم
هی شعر بخوانم
تا گوشِ فلک کر شود از آنچه سرودم
آوای سرودم!
من تلخترین حنظلهء باغِ نیازم
پر سوز و گدازم
یک لاله که خون از رخِ گلگون، نزُدودم
یک یاسِ کبودم!
پیچیدهترین پیچکِ این باغ تو هستی
ای مظهرِ هستی!
هرچند به گلبرگِ تنت، دست نسودم
از بدوِ ورودم!
بیدارترین دیدهء شبهای جدایی
بی شوقِ رهایی
چشمِ ترِ من بود و زوایای وجودم!
هرگز نغنودم!
از باغِ لبت حیف که یک بوسه نچیدم
حتّی نچشیدم
تا با تبِ عشق از سرِ تو، عقل ربودم
از بس که خمودم!
افسوس به گیسوی تو دستی نرساندم
حیرانِ تو ماندم
وقتی که تو غرقِ من و من، غرقِ تو بودم
با آتش و دودم!
با خاطرهء عشقِ محالِ تو به سر شد
عمری که هدر شد
در سینه اگر، درد پس از درد، فزودم،
بر عشق، درودم!
باید بروم، محو شوم، تا به قیامت
در اوجِ شهامت
وقتی که به بامت نرسد، اوج صعودم
بر چیست فرودم؟
دیدی که همه عمر، پریشانِ تو بودم
ویرانِ تو بودم
با آنچه سرم آمده ایکاش نبودم!
ایکاش، نبودم!
#محمدعلی_سلیمانی_مقدم ۰۹-۰۱-۱۴۰۰
تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 7
امیر عاجلو 10 فروردین 1400 20:43
سلام ودرود
محمدعلی سلیمانی مقدم 11 فروردین 1400 02:19
درود و عرض احترام
بهنام حیدری فخر 10 فروردین 1400 23:37
درود بر شما جناب استاد سلیمانی مقدم ادیب و شاعر ارجمند و فرهیخته
الحق و الانصاف که در تمام قالب های شعری پر قدرت و مقتدر ظاهر میشوید
توفیق روزافزون شما را از ایزد مهربان خواستارم
محمدعلی سلیمانی مقدم 11 فروردین 1400 02:22
سلام و سپاس فراوان از لطف بیکران شما
دوست ادب و فرهیختهام
خیلی لطف دارید
همهء تلاشم هنگام نوشتن چیزی، بر این است که درسی را که از استادن ارجمندم گرفتهام، در حد قابل قبول پس بدهم.
چقدر موفق میشوم، نمیدانم.
سپاس که به مهر همراهید
کاویان هایل مقدم 11 فروردین 1400 01:42
البته بر ادیبی چون شما تسلط بر قالبهای مختلف از جمله مستزاد امری است بدیهی.
محمدعلی سلیمانی مقدم 11 فروردین 1400 02:24
درود و عرض ادب
لطفتان همواره شامل حال این بندهء کمترین خدا بوده و هست.
سپاس
برایتان شادی و بهروزی آرزو دارم.
کاظم قادری 11 فروردین 1400 20:57
بسیار زیبا ودلنشین ونغز درودتان بسیار