3 Stars

باغ دل

ارسال شده در تاریخ : 21 امرداد 1401 | شماره ثبت : H9421840

تا سر کوچه ی دل آمد و خندید و برفت
یک بغل عاطفه از باغ دلم چید و برفت

پر کشید از سر دیوار نگاهم به شتاب
پلک بر هم زدم انگار که ترسید و برفت

مثل نوری که رها می شود از روزن ابر
لحظه ای بر سر من آمد و تابید و برفت

غافل از آنکه همین خنده ی او کافی بود
تا شوم عاشق و افسوس نفهمید و برفت

در میان قلک دیده ی من سکه ی مهر
چون که انداخت ندانست چه بخشید و برفت

تا که چرخید زبانم که بگوید جانم
همچو دودی شد و در باد بپیچید و برفت

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 60 نفر 91 بار خواندند
امیر عاجلو (22 /05/ 1401)   | کاظم قادری (23 /05/ 1401)   | زهرا آهن (24 /05/ 1401)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (22 /05/ 1401)  زهرا آهن (24 /05/ 1401)  
تعداد آرا :2


نظر 2

  • امیر عاجلو   22 امرداد 1401 10:33

    لطیف و دلنشین applause applause

  • زهرا آهن   24 امرداد 1401 16:48

    درود بر شما
    قلمتان نویسا
    شاد و پیروز باشید rose applause

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا