3 Stars

برزگر و پسرش

ارسال شده در تاریخ : 17 فروردین 1400 | شماره ثبت : H9415683

بود روزی درکنار درّه ای / در چرا یک گلّۀ پر بره ای
صاحب آن بود پیری برزگر / باخدا و زادۀ یک کوزه گر
صاحب اسب وزمین وگله بود / باغ انگور و درخت وغله بود
مهربان وساده و خوشنام بود / آفتاب عمر او بر بام بود
وارث او بود ، تنها یک پسر / که جوانی خام بود و خیره سر
دوستان پرطمع بسیارداشت / هیکلی سالم ، سری بیمارداشت
دِه بسی آباد بود و با شکوه / در کنار چشمه ای بالای کوه
روستا تا درّه قدری دور بود / باغ هایش معدن انگور بود
درّه اما نقش فردوس برین / بر وجود خالقش صد آفرین
سبز بود وبا طراوت پرعلف / با درختانی بلند ازهرطرف
بود آنجا رودِ پرآبی روان / با نواهایی بِه از خنیاگران
دستۀ بزغاله ها شادی کنان / بره های با نمک بازی کنان
دلنوازان درمیان سبزه ها / شادمان ، بازی کنان با غمزه ها
مادیانی آنطرف تر می چرید / نازهای کره اش را می خرید
اسب ابلق ، بهرِزین آماده بود / گردن وسر را به بالا داده بود
در کنار رود ، دو قوچ جوان / کله ها برهم زنان ، تیز و دوان
گوسفندان جمله آرام ومتین / در چَرا درگوشه ای روی زمین
گلّه ، چوپان وسگی همراه داشت / تا دِهِ بالا ، فقط یک راه داشت
راهِ ده ، باریک بود وپرخطر / رهزن وگرگ وهزاران دردسر
سگ ، وفادار و قوی هیکل بُدش / داشت پیمان شرافت با خودش
تا تواند بگذرد از جان خویش / در ره آن بره های دل پریش
مرد چوپان عاقل وپرکار بود / از صفا ومعرفت سرشار بود
سال ها کارِ شُبانی کرده بود / با سگش بس مهربانی کرده بود
لقمۀ خود را به او بخشیده بود / از نبود او گهی ترسیده بود
نی نفس ازدست چوپان می گرفت / درّه ازاو بوی خوبان می گرفت
موج می زد زندگی ازساز او / زنده می شد کوه از آواز او
درّه همچون یک جهانِ زنده بود / از صفا و همدلی آکنده بود
این هوا وقصه استمرارداشت / تا زمستان آمد و ادبارداشت
باد وبوران سفرۀ خودرا گشود / برف ، گرما را زکوهستان ربود
سوز وسرما زندگی تهدید کرد / زوزه های گرگ را تشدید کرد
آن زمستان شد زمستانی دگر / بسته شد باب حیات برزگر
اهل ده ، قدری عزادار آمدند / در فراق و مرگ او زارآمدند
ازخصال او، مثل ها ساختند / بعد چندی بر مرامش تاختند
تا پسر شد صاحب آن گلّه ها / صاحب آن درّه و آن غلّه ها
مالکِ آن اسب و آن قوچ جوان / آن سگ و آن رودِ پرآبِ روان
آن همه سرمایه دردست پسر / کاو بسی بی مایه بود وبی هنر
دردسرها بهرِ مردم آفرید / پردۀ شرم و حیا راهم درید
دوستان پرطمع باز آمدند / با لباس یار و انباز آمدند
دورشیرینی مگسها آمدند / دستۀ خاشاک وخسها آمدند
درشبی تیره ، نیِ چوپان شکست / گرد غم بر روی آبادی نشست
روزگارمرد چوپان تیره شد / سرکه ها غالب به جای شیره شد
ترک ده کرد آن شبان بینوا / تا که شاید بشنود ازنی ، نوا
دسته گل ها واژگون درخارها / شد تهی زآذوقه آن انبارها
جیرۀ بزها برید آن ناخلف / برّه ها محتاج یک ذرّه علف
جمع مرغان جملگی بی آب و دان / تکۀ پوستی همه براستخوان
اسب دررؤیای دشت وباد بود / شهسواری عاقل و آزاد بود
آن پسر با دوستانش می چرید / برّه را از گرگ بدتر می درید
بینوا بزغاله ها بریان شدند / زین ستم بزها همه گریان شدند
این بلا سگ را پریشان کرده بود / غصه دارِ داغِ میشان کرده بود
او که این وضع مصیبت باردید / صاحبش را بی رگ وبی عار دید
یاد دشت و گلّه ها و درّه ها / یاد معصومیّت آن برّه ها
یاد آن عهد و وفایش اوفتاد / یاد چوپان وصفایش اوفتاد
پیش چشم آن سگ افسرده حال / صاحبش شد بدترازگرگ وشغال
ناگهان غرّید واز جایش پرید / هیچ گرگی را حریف خود ندید
زوزه ای سر داد از آزارِدرد / به جوان و دوستانش حمله کرد
ترس بر جان پسر آوار شد / کاراو و دوستانش زار شد
هریکی ترسان به سویی می دوید / لب زغفلت می گزید ومی جوید
عاقبت تیری رها شد از کمین / سگ به خود پیچید وشد نقش زمین
تیره گردید آسمان روستا / نا سپاسی شد زبان روستا
شد درِدیگِ حیا بسیار بازِ / گربه های بی حیا هم یکّه تاز
ده که بی حارس شد ازاین ماجرا / گرگ ها خواندند عمقِ قصه را
گرگ پیرِ کینه توزِ بد نهاد / گرگ ها راجمع کرد ، هشدار داد
این پسرهم ظاهراازجنس ماست / خوی گرگان دارد وانسان نماست
اینک این ماییم وفرصت بی نظیر / یک جوان جاهل و خفت پذیر
گلۀ بی صاحب وبی سگ شده / بی شُبان و بی وفا، بی رگ شده
مردمی بی نان ، گرفتار بلا / دربلای غفلت از خود مبتلا
باید اینک عزم ها را جزم کرد / بزم خود رنگین وفکر رزم کرد
خوان گرگان داشت رنگی می گرفت / درّه و ده وضع جنگی میگرفت
درشبی تاریک وسرد وسوزناک / در هوایی برفی واندوهناک
پنجۀ تیز ددانِ خون پرست / استخوانِ گوسفندان را شکست
سینۀ قوچ جوان را پاره کرد / مادیان و اسب را آواره کرد
آغل از آه و فغان لبریز شد / ترس بر جانِ جوان ، سرریز شد
خواب اوآن شب پرازکابوس بود / غرق در تنهایی و افسوس بود
پایِ اولرزان وجانش خسته بود / بس که دل بردوستانش بسته بود
آن جوان آمد کنار پنجره / دوستان را داد می زد یکسره
آن شب آنها درکنارش نابُدند / گرچه تخم این بلا آنها بُدند
آن رفیقان ، دوستان بردنند / دوستانِ چرب وشیرین خوردنند
گرچه با تو یار، آسان می شوند / در بزنگاهان ، هراسان می شوند
در کنار سفره چون شیر ژیان / گاهِ درد و رنج ، غایب از میان
تا جوان پا را به مهتابی نهاد / اعتدالِ خویش را از دست داد
پای او لرزید وشد نقش زمین / غافل از گرگِ مراقب درکمین
کاو به ناگه ازکمینگاهش پرید / گردن و پای پسر را بر درید
آه که خود کرده را تدبیر نیست / هیچ روباه وشغالی شیر نیست
او دِرو کرد آنچه را خود کِشته بود / پنبه شد هرآنچه بابش رشته بود
یادم آمد این سخن از عاقلی / دردمندی عارفی صاحب دلی
"از مکافات عمل غافل مشو / گندم از گندم بروید جو زجو"

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 148 نفر 224 بار خواندند
امیر عاجلو (17 /01/ 1400)   | کاظم قادری (17 /01/ 1400)   | عنایت کرمی (17 /01/ 1400)   | ولی اله بایبوردی (18 /01/ 1400)   | کاویان هایل مقدم (18 /01/ 1400)   | عبدالرحمن حواشی (18 /01/ 1400)   | علی مزینانی عسکری (18 /01/ 1400)   | محمد روحانی راد (20 /01/ 1400)   | آرمان مرادی (09 /02/ 1400)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (17 /01/ 1400)  کاظم قادری (17 /01/ 1400)  ولی اله بایبوردی (18 /01/ 1400)  عبدالرحمن حواشی (18 /01/ 1400)  علی مزینانی عسکری (18 /01/ 1400)  آرمان مرادی (09 /02/ 1400)  
تعداد آرا :6


نظر 6

  • امیر عاجلو   17 فروردین 1400 10:42

    درود بر شما rose

  • عبدالرحمن حواشی   18 فروردین 1400 12:31

    rose rose

  • علی مزینانی عسکری   18 فروردین 1400 16:36

    سلام و عرض ادب
    دستمریزاد
    داستانی غم انگیز ولی پندآموز در قالب مثنوی خواندم و لذت بردم ...
    با عرض پوزش دوبار شبان را با ضمه نوشته بودید آیا منظور خاصی دارید چون تا کنون با فتحه دیده ام و خوانده ام؟
    !
    rose rose rose

    • عنایت کرمی   19 فروردین 1400 09:28

      سلام و عرض ارادت دارم
      محبت دارید دوست عزیزم
      بله شُبان درسته و شَبان جمع شبها است ولی متاسفانه به غلط به معنای چوپان زیاد استفاده می شود

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا