۱)
در حسرتِ دیدار تو سرگردانم
از عالم و آدم همه رو گردانم
عید آمد و از تو خبری نیست هنوز
تا سالِ دگر منتظرت می مانم
۲)
گفتند که مردی، چه نامردی عشق!
در دام کشاندیم و رها کردی عشق
یکباره تمام هستی ام رفت به باد
ای وای! به روز من چه آوردی عشق؟!
۳)
امشب به گمانم که هوا بارانی است
مهتاب میانِ ابرها زندانی است
از دور صدایِ هوهویِ باد آمد
مثلِ دلِ تنگِ من هوا طوفانی است
۴)
ما حاصلِ عشق و آب و خاکیم همه
از روحِ خداییم، که پاکیم همه
با عشق شدیم اشرَفِ مخلوقات
سوگند که بی عشقِ هلاکیم همه!
۵)
پوشانده به روسریِ خود مویش را
با ماسک نهان نموده او رویش را
با عِینَکِ آفتابی اش بعد از آن
پوشاند تمامِ چشم و ابرویش را
۶)
عشق از نظرت، همیشه یک بازی بود
با خندهیِ کم رنگِ تو دل راضی بود
امروز که رفتی، به خدا فهمیدم
قصدِ تو از ابتدا براندازی بود!
۷)
عُمریست که با رنج و بلا زیسته ایم
انگار که با مصیبت آمیخته ایم
ای مرگ بیا که صبرِ ما گشت تمام
ما آرد اَلَک کرده و آویخته ایم
۸)دوبیتی
آسمان با من بگو خورشیدِ تابانم کجاست؟
یوسفِ گمگشتهیِ من، ماهِ کنعانم کجاست؟
چون صدف من گوهری در خانهیِ خود داشتم
گوهرِ تابندهیِ از دیده پنهانم کجاست؟
۹)دوبیتی
چون آینه شفّافی، در خانهیِ فروَردین
چون آب زلال و پاک، دُردانه ی فروَردین!
با آمدنت مست اند شمع و گل و پروانه
چون کهنه شرابی ناب، در باده یِ فروَردین
#جواد_امیرحسینی(مهراد)
فروردین ۱۴۰۲
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 3
امیر عاجلو 11 فروردین 1402 16:17
درود بر شما
ابوالحسن انصاری (الف. رها) 12 فروردین 1402 00:17
درود بر شماگرانقدر
بسیار زیبابود
موسی شریفی 13 فروردین 1402 01:32
از بهترین شعر هایی بودم که کیف کردم از خواندن آنها
بسیار ممنونم